Skip to main content

۹ دلیلی که باعث می‌شه کارمندهای خوب استعفا بدن

آزاده نوربخش
آزاده نوربخش
24 اسفند، 1394.
خوانـدن 6 دقیقه
taskulu

تعداد مدیرهایی که به خاطر رفتن کارمندهای خوبشون شکایت می‌کنن به طرز باورنکردنی‌ای زیاده. البته  اونها واقعا حق دارن که ناراحت باشن، چون رفتن یه کارمند خوب یکی از هزینه‌بر‌ترین و مخرب‌ترین اتفاقاتیه که می‌تونه برای یه مدیر رخ بده. در این مقاله دلایل نارضایتی شغلی و استعفای کارمندان رو بررسی می‌کنیم:

مدیرها معمولا دوست دارن این مشکلات رو گردن هرچیزی بندازن ولی دلیل اصلی رو کاملا نادیده بگیرن. اما واقعیت اینه : کارمندهایی که استعفا می‌دن شغلشون رو ترک نمی‌کنن، بلکه اونها دارن مدیرشونرو ترک می‌کنن.

نکته غم انگیزش اینجاست که این مشکل رو می‌شه خیلی راحت حل کرد. فقط لازمه مدیرها یه رویکرد نو داشته باشن و یه کم بیشتر تلاش کنن.

اول ما باید ۹ تا از بدترین کارهایی  که مدیران می‌کنن و باعث رفتن کارمندهای خوب می‌شن رو بدونیم .

۱-  از کارمندشون بیش از حد کار می‌کشن

هیچی بیشتر از زیاد از حد کار کشیدن از یک کارمند خوب باعث خستگی و از بین بردنش نمی‌شه . استفاده کردن از یه کارمند خوب توی همه کارها اونقدر برای مدیرها وسوسه کننده‌ست که بارها توی این دام میفتن . کارمندهای خوبی که بیش از حد کار می‌کنن گیج و سردرگم می‌شن و بهشون این احساس دست می‌ده که برای خوب کار کردن مجازات شدن .  این کار نتیجه معکوس روی بهره‌وری داره. تحقیقات جدید دانشگاه استنفورد نشون داده که وقتی که ساعات کاری در هفته از پنجاه ساعت بیشتر میشه میزان بهره وری در هر ساعت به شدت کاهش پیدا می‌کنه، و بعد از پنجاه و پنج ساعت کار، بهره‌وری انقدر کم می‌شه که شما دیگه اصلا بازدهی از کارکردن دریافت نمی‌کنین .

اگه لازمه که از کارمندهای با استعدادتون کار بیشتری بگیرین، بهتره موقعیت و مقام اونها رو هم به همون اندازه افزایش بدین. کارمندهای بااستعداد می‌تونن حجم کاری بیشتری رو تحمل کنن، ولی اگه توی کار احساس خفگی کنن ول می‌کنن و می‌رن . بالا بردن دستمزد و پیشرفت کاری می‌تونه کمک کنه که اونها حجم کاری‌شون رو بالا ببرن . اگه شما  به این دلیل که اونها توانایی و استعداد دارن حجم کاری‌شون رو افزایش بدین اما چیز دیگه‌ای رو تغییر ندین، کارمندتون می‌ره و دنبال کار دیگه‌ای می‌گرده تا چیزی که لایقش هست رو به دست بیاره.

۲- مشارکت کارمندشون رو درک نمی‌کنن و بهشون پاداش نمی‌دن

این خیلی راحته که قدرت تشویق رو دست کم بگیریم، مخصوصا وقتی پای کارمندهای خوبی در میون باشه که خودشون ذاتا باانگیزه هستن. همه از اینکه مورد تجلیل واقع بشن خوششون میاد مخصوصا کسانی که سخت کار کردن و از هیچی دریغ نکردن. مدیران نیاز دارن با کارمنداشون ارتباط برقرار کنن تا بفهمن چی باعث می‌شه اونها حس خوبی داشته باشن ( برای بعضی‌ها افزایش دستمزد و برای بعضی در جمع به رسمیت شناخته شدن ) و بعد پاداش کار خوبشون رو بهشون بدن . با کارمندهای خوب این معمولا رخ می‌ده البته اگه درست انجامش بدین

۳- به کارمندشون اهمیت نمی‌دن

بیش از نیمی از مردم کارشون رو به خاطر نوع ارتباطشون با رئیسشون ترک می‌کنن . سازمان‌های هوشیار مطمئن می‌شن که مدیران می‌دونن که چطوری باید بین حرفه‌ای بودن و احساسات انسانی توازن برقرار کنن . اینها رؤسایی هستن که موفقیت کارمندشون رو جشن می‌گیرن، با اونائی که در شرایط سخت هستن همدردی می‌کنن، ومردم رو به چالش می‌کشن حتی اگه سخت باشه . رؤسایی که در اهمیت دادن واقعا شکست می‌خورن در ارزیابی بازده معکوس خواهند داشت . این غیر ممکنه که بتونی بیش از هشت ساعت از روزت و با کسی کار کنی که شخصا درگیر نمی‌شه و به هیچ چیز غیر از بازده تولید اهمیت نمی‌ده .

۴- به تعهدات خودشون احترام نمی‌ذارن

وعده دادن به دیگران شما رو روی خط باریکی قرار میده. اینکه اونها رو خوشحال کنین یا شاهد بیرون رفتنشون از در باشین.  وقتی شما روی قولی که دادین متعهد می‌مونین در چشم کارمندانتون بزرگتر می‌شین، چون بهشون ثابت می‌کنین که قابل اعتماد و قابل احترامید ( دو خصوصیت مهم در یک رئیس ) ولی اگه تعهدتون رو نادیده بگیرین تبدیل می‌شین به موجودی بی ارزش، غیر قابل احترام و بی اهمیت. در نهایت اگه یه رئیس به تعهداتش احترام نذاره، چرا بقیه باید این کارو بکنن ؟

۵-  آدمهای اشتباهی رو استخدام می‌کنن و به افراد اشتباهی ترفیع می‌دن

کارمندان سخت کوش و خوب دوست دارن با کسانی کار کنن که همفکرشون هستن. وقتی مدیران برای استخدام کارمندهای خوب به خودشون زحمت نمی‌دن، این باعث کم‌انگیزه شدن کارمندهای دیگه می‌شه که مجبورن با این افراد کار کنن. ترفیع دادن به افراد اشتباه حتی از این هم بدتره. وقتی شما به سختی کار می‌کنین تا توی کار پیشرفت کنین ولی می‌بینین که ترفیع شغلی با سیاست بازی به کسی دیگه‌ای داده می‌شه،  احساس تحقیر خیلی زیادی می‌کنین . تعجبی نداره که این کار باعث رفتن کارمندهای خوب می‌شه.

۶– اجازه نمی‌دن که افراد به دنبال علایق خودشون برن

کارمندان با استعداد پراشتیاق هستن.  فراهم کردن فرصت دنبال کردن اشتیاقشون، بازدهی کاری و رضایت شغلی اونها رو افزایش می‌ده. ولی بیشتر مدیران دوست دارن که کارمندهاشون در محدوده معینی کار کنن. اونها می‌ترسن اگه به اونها اجازه بسط دادن تمرکز و دنبال کردن علایقشون رو بدند بهره‌وری پائین بیاد، اما این ترس بی پایه و اساسه . تحقیقات نشون داده کسانی که می‌تونن علائقشون رو در تجربیات کاری دنبال کنن در وضعیت ذهنی سرخوشی قرار می‌گیرن که پنج برابر پربازده‌تر از شرایط عادی هست .

۷-  نمی‌تونن توانائی و استعداد افراد رو توسعه بدن

وقتی از مدیران درباره بی توجهی‌شون نسبت به کارمندان سؤال می‌شه ، سعی می‌کنن با استفاده از کلماتی مثل “اعتماد”، ” استقلال عمل” و “توانمندسازی” این بی توجهی رو توجیه کنن. ولی این حرفها پوچه . مدیران خوب مدیریت می‌کنن، و مهم نیست کارمندهاشون چقدر با استعداد باشن. اونا توجه می‌کنن، به طور مداوم گوش می‌دن و بازخورد نشون می‌دن .

مدیریت ممکنه شروعی داشته باشه ولی مسلما هیچ پایانی نداره . وقتی شما کارمند با استعدادی دارین این وظیفه شماست که موقعیتی رو برای اون ایجاد کنین که بتونه پیشرفت کنه و مهارتها و توانائیهاشو افزایش بده . کارمندان با استعداد نیاز به بازخورد بیشتری نسبت به کارمندان دیگه دارن و این وظیفه شماست که این بازخورد رو بهشون بدین. اگه این کار و نکنین بهترین افرادتون بی حوصله و بی‌تفاوت می‌شن .

۸- نمی‌تونن خلاقیت افراد رو به‌کار بگیرن

کارمندان با استعداد دوست دارن به هر کاری که دست می‌زنن اون رو بهتر کنن . اگه شما این توانائی تغییر دادن و بهبود بخشیدن کارها رو ازشون بگیرین، به این دلیل که خودتون با وضع موجود احساس راحتی می‌کنین باعث می‌شین که اونها از شغلشون متنفر بشن. محدود کردن این شوق ذاتی برای خلاقیت نه تنها اونها رو محدود می‌کنه، بلکه شما رو هم محدود خواهد کرد.

۹- توانایی به چالش کشیدن افراد رو از لحاظ فکری ندارن

رؤسای بزرگ کارمندهاشون رو به چالش می‌کشن تا کارهایی رو انجام بدن که در ابتدا به نظر غیرممکن میاد. به جای اینکه دنبال اهداف مادی و افزایشی باشن، اهداف عالی و بزرگی رو مشخص می‌کنن که افراد رو از منطقه امنشون خارج می‌کنه و اونها رو به چالش می‌کشه. وقتی افراد باهوش و با استعداد خودشون رو در حال انجام کارهای ساده و خسته کننده می‌بینن، می‌رن و دنبال کاری می‌گردن که هوششون رو به چالش بکشه.

نتیجه‌گیری

اگه میخواین بهترین افرادتون رو نگه دارین باید در رفتارتون با اونها دقت کنین. با اینکه کارمندان خوب به سرسختی یه میخ هستن، ولی استعدادشون به اونها میزان زیادی از اختیار و انتخاب می‌ده . شما باید کاری کنین که اونها واقعا  دوست داشته باشن که براتون  کار کنن .

منبع : http://www.huffingtonpost.com/dr-travis-bradberry/9-things-that-make-good-e_b_8870074.html