Skip to main content

۳ قدم برای توقف در به تعویق انداختن کارها

آزاده نوربخش
آزاده نوربخش
16 مهر، 1394.
خوانـدن 7 دقیقه
taskulu

تا حالا شده از خودتون بپرسید که چه طور بعضی از افراد موفق می‌شن اینهمه پروژه تو یک روز انجام بدن اما بعضی ها کارهای روزانه‌شون رو هم نمی‌رسن تموم کنن

پیکاسو گفته: «کاری رو که به جای انجام نداده رها کردنش حاضرید بمیرد فقط تا فردا به تعویق بیاندازید»

نویسنده مبتکر استفان کینگ گفته: «بزرگترین ضعف یک تحصیل کرده اینه که به تعویق انداختن ها رو به تحقیق کردن تعبیر کنه»

حالا چه طوری ذهنمون رو تمرین بدیم تا به تعویق انداختن کارها رو متوقف کنه و تمام کارهای جالبی رو که آرزو داریم تو زندگی انجام بدیم دنبال کنه؟

دو حقیقت جالب که می‌تونیم از افراد با بهره وری بالا یاد بگیریم

  1. اولین حقیقت این است که همه ما ۲۴ ساعت در روز زمان داریم. اما افراد کارآمد می‌تونن کارها رو با بازدهی و بهره وری بالاتر و موثرتر انجام بدن.
  2. دومین حقیقت هم این است که یاد گرفتن چه‌طوری متوقف کردن به تعویق انداختن کارها، یک راز نیست و تنها یک وضعیت ذهنی ساده است. در حقیقت این وضعیت ذهنی آنقدر قدرتمند هست که می‌تونه خوشحالی و سلامت روانی فرد رو تغییر بده

سه قدم بردارید!

امروز می‌خوام ۳ قدم رو که هر کسی می‌تونه به کار بگیره تا کارها رو به تعویق نیاندازه و احساس ناکارآمدی و عدم موفقیت رو در خودش متوقف کنه بهتون معرفی کنم. نه تنها نشونتون می‌دم با کاری که خیلی وقته رو پشتتون سنگینی می‌کنه چه کار کنید، بلکه عادتی در خودتون ایجاد کنید که منجر به بازدهی و بهره وری بالاتری در شما بشه.

قدم اول: از صحبتی که با خودتون تو ذهنتون می‌‌کنید آگاه باشید!

کلمات قدرت دارند. ذهن ناخودآگاه نفوذ و تاثیر خیلی بیشتری از اونچه عموم تصور می‌کنند دارد. زمانی که جملاتی که به باور ما تاثیر ناچیزی بر اعتماد به نفس ما دارند را تکرار می‌کنیم، در حقیقت داریم اونها رو در ضمیر ناخودآگاهمون نهادینه می‌کنیم که طبیعتا به عادتهایی غیر قابل تغییر بدل می‌شن.

نمیتونم تعداد دفعاتی را بشمرم که شنیدم خودم یا دیگران اظهار نظرات خود قبیح انگاره به خودشون می‌کنن مثل :

باید خودم رو جمع و جور کنم

باید تنبل نباشم

برای دوباره برنامه ریزی ذهن، باید مشخص کنیم که چه موقع داریم با خودمون صحبت های منفی می‌کنیم و باید به زبان و ادبی که هنگام حرف زدن راجع به خودمان به کار می‌بریم اهمیت بدیم و روی تغییر دادنشون از منفی به مثبت کار کنیم.

تغییر در کلام باعث می‌شود ذهنیت شما راجع به خودتون و اهدافتون بهتر بشه.
برای یک هفته سعی کنید زمانی که با خودتون با لحن منفی صحبت می‌کنید، مچ خودتون رو بگیرید و بجای سرزنش کردن خودتون از بکار بردن اون لحن منفی، سعی کنید با یک تغییر ظریف لحنتون رو از منفی به مثبت تغییر بدین.
به جای گفتن من خیلی تنبل هستم، به خودتون بگین من به کندی به جلو می‌روم و روی ایجاد تغییرات مثبت و رسیدن به اهدافم تلاش می‌کنم. (همین حقیقت که شما دارید این نوشته را می‌خوانید به همان معنی است)
به جای «دارم وقتم رو اینجا تلف می‌کنم» بگین «دارم کم کم چالش ها رو به صورت فرصت‌ها و ماجراجویی‌ها می‌بینم، من در مسیر درست قرار دارم»

قدم دوم: دیگه مشکلات رو به گردن کمبود وقت نیاندازید

استفاده از زمان به عنوان بهانه برای به تعویق انداختن کارها، کار خیلی آسونیه. اشکالی نداره وقتی زمان ندارید، اونو بهونه کنید که کاری که نمی‌خواین انجام بدین رو انجام ندین. بی خیال شدن کارهایی که خوبه بکنید اما اهمیتی ندارن، بخش بزرگی از حذف عادت به تعویق انداختن کارها است.

هنگامی که تصدیق کردید که علاقه ای ندارید یا اونقدر که باید، به انجام دادن کاری اهمیت نمی‌دین و اون کار بخشی از هدف و راه شما نیست، شما رو آزادتون می‌کنه که کارهایی رو که باید و مهم هستن انجام بدین.

من آدم خلاقی هستم و زمانی که در تلویزیون کار می‌کردم، یادمه که نظرات بی فایده ای داشتم، مثلا می‌گفتم من منتظر وحی و القای ایده هستم تا سراغم بیاد.
منتظر لحظه مناسب بودن هم یک کاریه که ما زمانی که می‌خوایم کارهامون رو به تعویق بیاندازیم یا نمی‌خوایم انجام بدیم یا از انجامشون ترس داریم، انجام می‌دیم.

قدم سوم: یک سیستم ایجاد کنید و روی روال عمل کنید

من هر چی که بشه باید هر روز صبح از خواب بیدار بشم و برم سر کار، نه به خاطر اینکه من یک ربات هستم بلکه به این دلیل که سیستم هایی ایجاد کردم که بهشون پایبند و متکی هستم و برام کار می‌کنن.

انگیزه و اشتیاق ناگهانی به سرعت محو می‌شود. یک مثال اون وقتیه که حسابی هیجان زده می‌شیم که کاری رو شروع کنیم اما ۲ هفته بعد کلا از ادامه دادنش بی انگیزه می‌شیم.

تفاوت در این است که سیستم ها دوام و پایداری رو به کار وارد می‌کنند.

یک سیستم نباید پیچیدگی به کار اضافه کند و فقط باید برای استفاده روتین آسان باشد. برای مثال اینها چند تا از سیستم هایی است که من استفاده می‌کنم:

  • من در تقویم گوگل یا لپتاپ برای کارهای کوچکی که باید انجام بدم یادآور می‌گذارم.
  • من لباس های ورزشی ام رو تو صندوق اتومبیل نگهداری می‌کنم تا برای نرفتن به باشگاه ورزشی بهونه‌ای نداشته باشم.

زندگی کردن با اتکا به شور و شوق یا حس و حال مثال خوبی از برنامه ریزی برای شکست و به تعویق انداختن کارها است. نتیجه نهایی اون به دلیل عدم وجود پیگیری در کارها منجر به پشیمانی و ناامیدی می‌شود.

یک سیستم ۳ مرحله‌ای برای شروع یک روال و عادت در شما

از یک سیستم کوچک همچون استفاده کردن از تقویم شروع کنید

  1. استفاده از تقویم به شما کمک می‌کند تا کارهاتون رو به صورت کارآمدی اولویت گذاری کنید و بهتون اجازه می‌ده زمان بیشتری روی کارهای با اهمیت بگذارین و وقت کمتری صرف به تعویق انداختن کارهای بی اهمیت بکنید.
  2. احساس گناه رو رها کنید. این احساس از صحبت های درونی منفی نشات می‌گیره مثل باید اینکار رو می‌کردم اما ..
    زندگی کوتاه است و هیچ کس جز خود شما نمی‌تونه باعث بشه شما احساس گناه کنید. ما حقیقتا با تعیین محدودیتها و اولویت گذاری، برای یادگیری و درس گرفتن از گذشته‌مون زمان پیدا می‌کنیم.
  3. لیست کارهایی که باید انجام دهید را به فعالیتهای راحت و قابل انجام تقسیم کنید.

یکی از دلایلی که ما کارها رو به تعویق میاندازیم اینه که از حجم کارهایی که باید انجام بدیم دلسرد و دستپاچه می‌شیم و نمی‌دونیم از کجا باید شروع کنیم.
مبانی انگیزه داشتن اصلا پیچیده نیست. بلکه خیلی هم ساده است، ما با موفقیت های کوچک انگیزه می‌گیریم و با شکست انگیزه‌مون رو از دست می‌دیم.
با ایجاد اهداف کوچک و دستیافتنی شما در خودتون نیروی جنبش و اعتماد به نفس ایجاد خواهید کرد. درست مثل آماده شدن برای یک مسابقه ماراتون، وقتی تمرین برای یک مسابقه ۱۰ مایلی رو شروع می‌کنید، قدم های کوچک برمی‌دارید و از یک مایل شروع به تمرین می‌کنید. با بهره گیری از اهداف کوچک و دستیافتنی شما در خودتون اعتماد به نفس ایجاد می‌کنید و با رفته رفته اضافه کردن به چالش، توانایی ها و شانس موفقیتتون رو هم افزایش می‌دین.

خب حالا چه عادت های کوچکی رو میتونین از امروز شروع کنید در خودتون پرورش بدین؟

به یکی از اهداف بزرگتون فکر کنید، مثل کاهش وزن یا ورزیده شدن، شاید یادگیری زبان جدید یا تلاش برای بهتر شدن در یک حرفه و شغل، و به بخش های کوچک و دستیافتنی تقسیمش کنید به طوری که قدم ها خیلی دلسرد کننده نباشند.

زمانی که من می‌خواستم یک تولید کننده تلویزیونی بشم، هیچ تماس یا تجربه ای در تلویزیون نداشتم. برای خودم یک دوربین خریدم و رفتم از چیزها فیلم بگیرم، با مردم مصاحبه کنم و با بازی با کامپیوتر ویدئو های تعطیلات رو تدوین کنم. خیلی از من زمان نگرفت تا اعتماد به نفس لازم رو کسب کنم تا نهایتا کار بگیرم و راهم رو به سمت تولید کننده شدن پیش بگیرم. تنها با کمک مهارت‌هایی که از فیلم گرفتن از حیوانات کسب کرده بودم.

ایجاد تغییرات کوچک در روال و رویه روزمره تون و یادگیری چیزهای تازه در اون پروسه، بهتون اعتماد به نفس می‌ده و به شدت از اینکه چقدر راحت زندگی‌تون تغییر جهت مثبتی گرفته تعجب خواهید کرد. تنها با استفاده از پروسه‌ی شکستن اهداف به اهداف کوچکتر و دستیافتنی تر.

ازتون می‌خوام این نوشته رو با افرادی که می‌شناسید و افرادی که می‌دونید برای رسیدن به پتانسیل کامل شون در تکاپو هستند به اشتراک بگذارین.
بعضی وقت ها یک چیز ساده مثل ایجاد روال و عادت کافیه تا در خودتون تغییر ایجاد کنید و اعتماد به نفس لازم برای پایان دادن به احساسات ترس و دلسردی و به تعویق انداختن کارهاتون را به دست بیارید.

شما هم تجربه شخصی‌تون از اینکه چگونه بر به تعویق انداختن کارهاتون و نرسیدن به اهداف غلبه کردید، دارید با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.

منبعdrewlesser.com