سه روش فوقالعاده برای تقویت احساس توانمندی کارمندان شما
هیچ موجود زندهای دوست ندارد احساس کند که توسط کارفرما یا هر شخص دیگری در این زمینه تحت تسلط قرار دارد. تفاوتی اساسی بین احساسِ داشتنِ یک مدیرِ تأثیرگذار و احساس سرکوب شدن وجود دارد. در این مقاله دلایل ضرورت قدرتمندسازی کارمندان را میخوانید و با سه تکنیک موثر برای مدیریت تیمتان در این راستا آشنا میشوید.
نویسنده این مقاله، سباستین بایر، مدیر عملیات، مدیر محصول و مالک محصول اسکرام بوده و در مجموع ۲۰ سال تجربهٔ مدیریت نرم افزاری دارد. او مغز متفکر Nutcache است و مقالههایش دربارهٔ مدیریت در مجلهها و سایتهای مختلفی منتشر شده است.
کارکنانِ قدرتمند شده، متعهد هستند
قدرتمندسازیِ کارکنان فرآیندِ سادهای است که با طرز فکر و نگرش مدیریت آغاز میشود. اولین قانون برای قدرتمندسازی کارمندانی که شما برای رهبریِ آنها انتخاب شدهاید، این است که مسئولیت را به عنوان یک امتیاز ببینید. کلیدش این است که درک کنید که هیچ انسانی مسئول و متصدیِ انسانِ دیگری نیست. مسئولیت شما این است که به کمک چند نفرِ دیگر، به هدف خاصی دست پیدا کنید. همه کارکنان باید در این فرآیند مفید باشند. در نظر گرفتن آنها به عنوان «زیردست» مفید نیست؛ آنها بارِ مسئولیت شما هستند.
کارکنانی که در جایگاههای پایینتر سازمان هستند، در نهایت با هم برابرند. مدیری که طرز فکرِ درستی داشته باشد طوری رفتار میکند که افرادی که در جایگاه پایینتری قرار دارند احساس نکنند تحت سلطه دیگران قرار دارند. یک مدیرِ موفق طوری رفتار میکند که کارمندان متوجه شوند برای رسیدن به هدف نهایی باید همه با هم همکاری کنند. طبیعی است که یک نفر باید مسئولیت مدیریت تیم را به عهده بگیرد تا از بینظمی و هرجومرج جلوگیری شود.
در ادامهٔ مقاله به سه روشی اشاره میکنیم که با استفاده از آنها میتوانید به نیروی انسانی خود قدرت بدهید. زمانی که همه چیز با هم هماهنگ باشد، یک محیط کاریِ پربازدهتر و لذتبخشتر به وجود میآید.
۱- کارمندان را در «راز بزرگ» شریک کنید
اولین اصل برای القای احساس توانمندی به کارکنان این است که به آنها توضیح شفاف از این مسئله بدهید که نقشهای متعدد در شرکت، چگونه برای رسیدن به هر هدف با هم همکاری و تعامل دارند.
بسیاری از سرپرستها مرتکب یک اشتباه میشوند: آنها به کارکنان دستوراتی میدهند بدون اینکه توضیح دهند چرا باید این کار انجام شود، یا سایر بخشهای شرکت دارند چگونه با همدیگر همکاری میکنند. توجه داشته باشید که کارکنان شما افرادی باهوش و توانا هستند و میتوانند دیدِ کلیتری نسبت به قضیه داشته باشند. سعی کنید همواره شفاف باشید تا آنها نیز بفهمند که چطور میتوانند به یک رهبر تبدیل شوند.
۲- به آنها اجازه دهید کار و زمانشان را خودشان مدیریت کنند
سلطهجویی نسبت به کارکنان فقط به این معنی نیست که امر و نهی یا امورِ ظالمانه نسبت به آنها انجام شود، ندادنِ استقلال هم میتواند نوعی سلطه جویی باشد. اگر به آنها اجازه دهید زمانِ کاری را خودشان تعیین کنند، میبینید که بازدهیِ آنها نسبت به زمانی که شما به آنها بگویید چه موقعی باید کار کنند، خیلی بالاتر میرود. یکی از روشهای خوب برای رسیدن به این هدف این است که از نرمافزارهای مدیریتِ زمان کاری استفاده شود. کارکنان میتوانند به کمک این نرمافزارها زمانهای مشخصی را برای انجام وظایف مشخص کنند و همچنین ساعتهای فعالیتِ خود را در شرکت ثبت کنند.
نرمافزارهای مدیریت زمان کاری برای مدیران هم سودمند هستند، زیرا گزارش روند پیشرفتِ کارکنان را بر اساس دادههای موجود دریافت میکنند. از طرف دیگر، به خاطر سیستمی بودن این نرمافزارها، لازم نیست مدیران نگران نظارت بر تکتک کارکنان باشند. بدین ترتیب بدون اینکه احساس تسلط و چیرگی را بین کارکنان القا کنند، میتوانند کل نیروی کاری موجود را مدیریت نمایند.
برای این منظور میتوانید از نرم افزار آنلاین مدیریت تیم تسکولو استفاده کنید. تسکولو ضمن اینکه همه امکانات لازم برای مدیریت تیم شما را دارد (مانند تخصیص وظایف به کارکنان و ثبت زمانهای کاری و گزارش عملکرد کارمندان)، بسیار انعطاف پذیر است و میتوان آن را برای مدیریت هر شرکت یا سازمانی تنظیم کرد.
۳- تشویقِ نوآوری
برای اینکه به رهبری موفق و بزرگ تبدیل شوید نیاز است شناخت شفافی از خودتان داشته باشید. مدیرانِ ترسناک و سلطهجو زاییدهٔ تهدید و ناامنی هستند. استفاده از «صندوق پیشنهادات» را در برنامهٔ خود بگذارید. هر کسی که پیشنهادی دارد میتواند در صورت نیاز به صورت ناشناس پیشنهادات یا انتقادات خود را مطرح کند یا برعکس، بگذارد همه از پیشنهادش مطلع شوند. اگر یکی از کارکنان میخواهد برای رسیدگی به یک مشکل، از راه حل متفاوتی استفاده کند، اجازه دهید برای مدتی آن را اجرا کند! میدانید این کار چقدر در زمینهٔ توانمندسازی مفید است؟ آن فرد احساس میکند که کمک بزرگی به شرکت میکند. اگر ایدهٔ جدید مفید است، آن را در ساختارِ شرکت وارد کنید.
در مقابلِ این وسوسه که ایدهها را به نام خودتان تمام کنید یا در محل کار رقابت ایجاد کنید، مقاومت نمایید. شما اعتبارتان را به عنوان یک مدیرِ موفق، از این میگیرید که جسارت امتحان کردن و تشویق ایدهٔ جدید کارمندانتان را دارید. در تیم شما فقط باید رقابت سالم وجود داشته باشد. سایر کارمندان را هم تشویق کنید تا رویکردی خلاقانهتر داشته باشند.
افراد باهوش و مستعد ممکن است در هر محلی حضور داشته باشند. روابط خالصانه با کارکنان دربارهٔ هدفِ کار، باعث میشود که همه روی هدف متمرکز بمانند. این رویکردِ توانمندسازی در همه جا جواب میدهد؛ از بزرگترین شرکتِ دنیا گرفته تا ساندویچیِ سر کوچه. حتی کاری که به نظر میرسد به بنبست رسیده باشد نیز میتواند با کمکِ کارکنانِ قدرتمند شده به خوبی انجام شود؛ کارکنانی که در مسیر پیشروی به سمت اهداف بزرگتر و بهتر هستند. تشویق کردنِ پتانسیلِ رهبری در کارمندان به شکلی ملموس و واقعگرایانه، برای همیشه با آنها خواهد ماند. کلید همهٔ اینها داشتنِ نگرشِ صحیح است.
منبع: Nutcache