هزاران مقاله در مورد تاثیر تعیین هدف وجود داره و من هم نمیخوام دوباره گویی کنم. اما چیزی که میدونم اینه که یک الگوی واحد برای تمام رویکردها وجود نداره. با ترکیب کردن بهترین رویکردها از سیستمها و مربیهای مختلف، چیزی ساختم که طبق محاسبات خودم در ۴ سال گذشته، بهرهوری من رو ۱۰ برابر کرده. هرچند که خودم این روش رو یه کم زیادهروی میدونم، اما میتونم بگم که اگر این سیستم ساده رو دنبال کنین، میتونین بهرهرویتون رو حداقل سه برابر کنین.
حتی اگر بگم که من در مورد بهرهوری و بازدهی زمان وسواس دارم، بازهم کم گفتم. از وقتی که یادم میاد هنر تنظیم هدف من رو مسحور خودش میکرد. در ده سال گذشته تقریبا تمام سیستمهای موجود رو امتحان کردم. ولی هیچ کدوم از اونها کارایی نداشت. پس تصمیم گرفتم که روش ترکیبی خودم رو بسازم که از سال ۲۰۱۱ دارم ازش استفاده میکنم.
منظور من از بهره وری چیه؟ منظور من از راندمان اینه که از منابعی که در اختیار دارم قدرت بیشتری به دست بیارم و وقتی که تقلاهای شخصی کمتری دارم، بیشتر کارکنم. منظورم اینه که یک نقشه راه واضح برای ۱۲ ماه آینده مشخص کنین که با حوزههای مهم زندگی در تعادل باشه: سلامتی، کسب و کار، ارتباطات و همکاری. منظورم اینه که بدونین که به چه چیزی “بله” بگین – وقتی بله میگین بهخاطر این نیست که چیزی به نظرتون جالبه، بلکه به این خاطره که اون در راستا و بخشی از نقشه راهی هست که برای سال جدیدتون تعریف کردین.
قبل از اینکه هر هدفی یا هر سیستم بهرهوریای جواب بده و کارایی داشته باشه، باید افراد درستی رو در تیمتون داشته باشین. اگر شما مالک یک شرکت هستین باید به دنبال رهبران درست باشین. اگر میخواین ازدواج کنین به دنبال یک شریک زندگی درست باشین و غیره . اول مشکلات کسانی که در کنار شما هستن رو حل کنین وگرنه اونها سرعت شما رو بسیار کاهش میدن. گفتنش خیلی آسونه اما در عمل اجرا کردن این درس خیلی سخته.
سیستمی که من برای چند سال هست که ازش استفاده میکنم، خیلی سادهست و از چهار بخش تشکیل شده. من این روش رو با حدود ۲۰ نفری که میشناختم به اشتراک گذاشتم (کارمندان، دوستان، آشناها، غیره) و این روش با افزایش تمرکز، بهرهوری و نظم، زندگیشون رو تغییر داد. اساسا این روش شما رو وادار میکنه که تمرکز داشته باشین و باعث میشه کارهای بیهوده و وقتگیر رو انجام ندین.
۱.طبقه بندی اهداف با حوزههای تمرکز
هرسال با شروع ماه دسامبر، من حدود یک ماه رو به طوفان ذهنی اهداف، برای حوزه های مختلف زندگیم اختصاص میدم. هرچند که اون اهداف ممکنه کاملا واضح باشن ولی من اونها رو مبهم میبینم. هر موقع که هدف جدیدی به ذهنم میاد مجددا به اونها برمیگردم و او�� رو در لیست طبقهبندی نشده ونامرتبم اضافه میکنم،
وقتی که لیست تموم شد، این اهداف به بخش هایی از تمرکز منتقل میشن که برای من اهمیت داره. مثل:
- خانواده
- ازدواج
- امورمالی
- بازگشت پذیری
- سرمایه گذاری
- مسافرات
- سرگرمی
- اموال
- کالاها
اینکه خانواده و ازدواج رو در اول لیست قرار دادم اشتباه نیست. دلیل اینکار خوندن کتابی از Ted Leonsis به نام The Business Of Happiness هست. این کتاب زندگی شما رو تغییر میده و کتابی هست که باید خوندش.
تد، مربی شخصی من و بنیانگذار مؤسسه Revolution Growth، وهمچنین مالک تیم بسکتبال واشینگتن ویزاردز هست.
بعد از اینکه اهدافتون رو به حوزه های تمرکزتون منتقل کردین، اونها رو اولویتبندی کنین. مهمترین اهداف در صدر لیست، و اهدافی با اهمیت کمتر در پایین. خیلی آسونه.
۲. جدول زمانی ۱۲ ماهه
قدم بعدی اینه که از ابزار هایی مثل گوگل داکس، فتوشاپ یا ابزارهای دیگه برای ساخت یک جدول زمانی افقی سالیانه در تقویم استفاده کنین. بعد از این کار باید اهدافتون رو در ماههای مختلف جایگذاری کنین. در همون ماههایی که انتظار دارین اون کار رو به انجام برسونین.
برای مثال، اگه برنامه دارین که یک مدیر بازاریابی رو اوایل سال بعد استخدام کنین، این هدف رو در ماه فوریه برنامه ریزی کنین. یا اگر برنامه دارین که اواخر سال به ژاپن سفر کنین، این هدف رو در ماه اکتبر قرار بدین.
بعد از اینکه تمامی اهدافتون رو در جدول زمانی قرار دادین به چیزی شبیه این میرسین.
این جدول زمانی هست که من دسامبر سال گذشته ساختم. به دلایل شخصی اکثر اهداف رو مخفی کردم اما شما میتونین ببینین که هدفها با رنگ های مختلف طبقه بندی شدن.
هر هفته که پیش میرین شما خط سبز در جدول زمانی رو جابجا کنین تا مشخص کنین که در چه مرحلهای هستین. وقتی که به اهدافتون رسیدین میتونین اونها رو خاکستری کنین. مثل این. (به سلیقهی خودتون میتونین رنگ های دیگهای انتخاب کنین).
این جدول زمانی حال حاضر منه که امروز صبح آپدیت کردم. مجدد بعضی از جزئیات مخفی شدن. اما شما میتونین ببینین که من به تمام اهدافم رسیدم بجز یکی. اهدافی که واقعا مهم هستن و به انجام رسیدن با رنگ ارغوانی مشخص شدن. فقط به صرف اینکه وقتی مجددا بهشون نگاه میکنم اهمیتشون یادم بمونه.
ممکنه فکر کنین که عجیبه که اهدافتون رو در جدولی زمانی مثل این قرار بدین. اما کاری که این جدول با ذهن ناخودآگاه شما انجام میده باور نکردنیه. با نوشتن چیزی و مشخص کردن یک زمان انجام برای اون کار، اهداف شما بصورت اتوماتیک و در مدت کوتاهتری نسبت اون زمان مشخص شده انجام میشن.
ذهن شما در پشت صحنه تمام منابع، تیم، مشاوران، ارتباطات، برنامه ریزی و غیره رو انجام میده. پس شما هم باید کاری کنین.
۳. از قبل به گذشته نگاه کنید
شما نمیتونین آینده رو پیش بینی کنین. میتونین؟
وقتی که تمام اهدافم رو در جدول زمانی نوشتم، خود را در آینده و پایان سال فرض می کنم و ۳-۲ صفحه توضیح درباره سالی که فرض کردیم گذشته مینویسم. با پرسیدن یک سوال ساده از خودم شروع میکنم:
فرض کن الان ۳۱ دسامبر سال ۲۰۱۸ هست. میدونی که به تمام اهداف رسیدی. وقتی که به گذشته نگاه میکنی، سال رو چطور توصیف میکنی؟
من به تمام نواحی تمرکزم و اهدافی ��ه تعیین کردم نگاه میکنم. و بعد داستانی رو مینویسم که در مورد موفقیتی صحبت میکنه که در اون سال داشتم. توجه داشته باشین که من دارم این مطلب رو قبل از اینکه حتی سال جدید شروع بشه مینویسم. من این رو در ۳۱ دسامبر سال قبل برای سال پیش رو مینویسم.
چرا این کارو میکنم؟ خب این به ذهن ناخودآگاه شما برمیگرده. قدرت نوشتن چیزها رو نمیشه دستکم گرفت. اگر شما یک یادگیرنده بصری هستین، جدول زمانی در ذهن شما تصویر میشه. اگر یک یادگیرنده شنیداری یا حرکتی هستین، نوشتههای نگاه به گذشته باعث میشن اهداف در ذهن شما باقی بمونن.
خب چطور باید نوشتههای نگاه به گذشته رو بنویسین؟ لیست اهدافتون رو با الویت کلی سازماندهی کنین نه با حوزه های تمرکز. با مهمترین اهدافی که در بالای لیست هستن و شما قراره سال آینده بهشون دست پیدا کنین شروع کنین و به سمت پایین لیست حرکت کنین.
بعدش فقط یک پاراگراف در مورد این بنویسین که رسیدن به این هدف برای امروز شما چه معنیای میده(به یاد داشته باشین که دارین برای سال آینده مینویسین) و چرا رسیدن به این هدف برای زندگی شما مهم بوده.
شما باید این نوشته ها رو در زمان گذشته بنویسین. یعنی انگار در حال حاضر به این اهداف دست پیدا کردین. اینم روشی دیگه برای فریب ذهن و ذهن ناخودآگاه شماست. در واقع ذهن شما تشخیص نمیده که چیزی که دارین بهش میگین راسته یا دروغ، و فکر میکنه هرچیزی که شما بهش میگین درسته، و در همون راستا کار میکنه.
این مورد بارها و بارها توسط علم هم اثبات شده.
۴. چرخ زندگی
من چرخ زندگی رو از تونی رابینز قرض گرفتم. چرخ زندگی یک ساختار سادهست که به شما کمک میکنه هر بخش از حوزهی تمرکز رو در هفته درجه بندی کنین. برای حوزههایی که شما به خودتون نمره پایین میدین (در مقیاس ۱ تا ۱۰) شما باید زمان و تمرکز بیشتری رو برای افزایش رتبهتون اختصاص بدین. بگین از ۱۰/۴ به ۱۰/۷ .
چرخ زندگی شما به شکل یک دایره هست و نواحی که میخواین روی اونها تمرکز کنین شامل میلههای روی دایره هستن.
نواحیای که شما در اونها عالی عمل میکنین امتیاز ۸، ۹ یا ۱۰ رو میگیرن. نواحی که در اونها خوب عمل میکنین امتیاز ۵، ۶ یا ۷. و نواحی که در اونها دچار مشکل هستین امتیاز ۱، ۲، ۳ یا ۴ رو میگیرن.
تناسبی که تونی رابینز برای چرخ زندگی استفاده میکنه تناسب یک تایر خودرو هست. اگر نگاه کنین که چطور شما هر کدوم از میله ها رو بهم متصل کردین، و اگر این تایر از یک خودرو باشه، ماشین چطور میخواد حرکت کنه؟
یک تایر با عمکلرد بالا شکل گرد داره. پس اگر شما به مثال چرخ زندگی که در بالا اورده شده نگاه کنین، میتونین ببینین که میله ها با خط هایی کج و معوج به لاین ها متصل شدن. و اگر این شکل رو به عنوان یک تایر خودرو در نظر بگیرین، ماشین به سختی میتونه حرکت کنه.
و نکتش هم همینجاست. شما به یک رویکرد تمرکز برای تمامی حوزههای زندگیتون برای ساخت یک تایر گرد خوب نیاز دارین. اگر به پیشرفت کسب و کارتون امتیاز ۱۰ بدین و به خانواده امتیاز ۲، چرختون جابهجا نمیشه و ماشینتون (زندگی) به درستی حرکت (عمل) نمیکنه.
۳ محل روی شکل که با رنگ زرد مشخص شدن رو میبینین؟ اینها سه ناحیهای هستن که شما انتخاب میکنین که در هفته جاری تلاش هاتون رو روی اونها متمرکز کنین. به طور کلی باید۳ تا ناحیه ای رو انتخاب کنین که کمترین امتیاز رو در اون نواحی دارین.
بعد از اینکه این نواحی رو مشخص کردین، حالا فکر کنین که باید در هفته جاری روی کدوم یک از اهدافتون کار کنین تا امتیازش رو بالا ببرین.
در مثال چرخ زندگی این نواحی عبارتند از:
- کسب و کار
- یادگیری
- سلامتی
برای بهبود هر کدوم از اینها به جدول زمانی اهدافتون نگاه کنین و زمانی رو در تقویم برای کارکردن روی اهدافی که مشخص کردین یادداشت کنین. اگر باید اهدافی رو به لیستتون اضافه کنین مشکلی نیست. نکته اینه که ی�� سیستم فقط یک سیستمه. این سیستم وجود داره که یک ساختار رو مهیا و از شما پشتیبانی کنه. و این سیستم رو میشه تغییر داد.
شما باید هر چهار بخش از سیستم رو حداقل یکبار در هفته بازبینی کنین و اون زمان رو در تقویم به عنوان یک رویداد دورهای یادداشت کنین. به شخصه بعد از ظهر یکشنبه یا دوشنبه صبح رو بیشتر دوست دارم.
وقتی که تصمیم گرفتین در هفته روی چی تمرکز کنین، مطمئن بشین که اون زمان رو در تقویمتون مسدود کردین. این یک نظم و ترتیب اجباریه که به شما اجازه میده که “تعیین و فراموش” کنین و شما میتونین حداقل ۵۰ درصد (در حالت ایده ال ۷۰ درصد) از زمان هوشیاریتون رو به اون اهداف اختصاص بدین و این دقیقا همون زمانیه که شما در حال پیشرفت به سوی اهدافی هستین که تصمیم گرفتین برای شما مهم هستن.
نتیجهگیری
- این سیستم خیلی سادهایه که جواب میده. ایده اصلی اینه که اهداف سالانه شما، به تمرکزتون جهت بدن، و الویتهای ماهانه و هفتگیتون رو تعیین کنن. این اولویتها همون حوزههای تمرکزی هستن که براتون مهمن، و دارین روی اونها کار میکنین تا بهترشون کنین.
- فکر نمیکنم وقتی بیشتر نواحی تمرکزتون درست کار نمیکنن، شما بتونین خوشحال باشین. با این سیستم شما مجبورین به چیزهایی که تصمیم گرفتین برای شما مهم هستن اهمیت بدین. پس این سیستم در کل سال شما رو در حال پیشرفت نگه میداره.
- مثل تمام سیستمهای دیگه، این سیستم هم وقتی کارایی داره که بهش پایبند بمونین. زمانی که من این سیستمی رو ابداع کردم، چند هفته طول کشید که بهش عادت کنم، ولی الان نمیتونم بدون اون زندگی کنم.
- اگر شما برای سال آیندهتون رسیدن به دستاوردها رو به صورت مرحله به مرحله و کم کم برنامه ریزی کردین، فکر نمیکنم این سیستم برای شما سیستم مناسبی باشه. به جاش میتونین از سرویس هایی مثل Clear، Omnifocus، Google Tasks یا هر سیستم پایه دیگهای استفاده کنین. اما اگر میخواین میزان بهرهوری، رسیدن به اهداف و پیشرفتتون رو 10 برابر کنین، پیشنهاد میکنم که این سیستم رو امتحان کنین و میبینین که چقدر ازش خوشتون میاد.