داشتنِ سطح بالای فرهنگ سازمانی دیگر یک گزینه اختیاری نیست. کارمندان امروزی، آن را بهاندازهی حقوق و مزایا مهم میدانند. در حقیقت، در کنار مزایای سنتی، انتظار میرود که یک شرکت، فرهنگ سازمانی بالایی نیز داشته باشد.
فرهنگی که در یک سازمان مفید است، ممکن است در سازمانی دیگر مؤثر نباشد، اما از بررسی شرکتهایی که بهخوبی آن را اجرا میکنند میتوانید نکات زیادی را یاد بگیرید و فرهنگِ سازمانی خود را بسازید.
در این فهرست، ۱۰ شرکت جذاب را برای شما انتخاب کردهایم که هر یک فرهنگ سازمانی منحصر به فرد خود را ساختهاند.
1. Zappos
Zappos در کنار فروش آنلاین، به خاطر فرهنگی که دارد به شهرت رسیده است. این فرهنگ چه شکلی است؟
کار با یک مصاحبهی تناسب فرهنگی آغاز میشود. مصاحبهای که ۵۰٪ در استخدام اشخاص مؤثر است. به پرسنل جدید ۲۰۰۰ دلار پیشنهاد میشود تا اگر بعد از اولین هفته از آموزشها فکر میکنند این کار مناسب آنها نیست، استعفا دهند. در هر عضو از تیم ۱۰ ارزش اصلی نهادینه میشود. ارتقای پرسنل با توجه به گذراندن آزمونهای مهارتی و نشان دادن ظرفیتهای بالا اتفاق میافتد، نه بر اساس سیاستهای اداری. بخشی از بودجهی شرکت صرف ساختن تیمهای پرسنلی و ارتقای فرهنگ سازمانی میشود.
رویکرد Zappos نسبت به فرهنگ سازمانی با ارائهی مزایای بالا و فراهم کردن محیط کاری جذاب و شاد موجب رضایتمندی مشتریان را فراهم میکند – زمانی که فرهنگ شرکت درست باشد، به طور خودکار سطح بالایی از خدمات به مشتری و برند به وجود میآیند.
اولین و مهمترین معیار برای استخدام در Zappos، تناسب فرهنگی است. آنها توانستهاند فرهنگ سازمانی را بهخوبی اجرا کنند و تناسب داشتن با این فرهنگ، مهمترین معیاری است که مدیران در زمان استخدام نیروهای جدید در نظر میگیرند. این موجب ارتقای فرهنگ میشود، پرسنل را خوشحال میکند و در نهایت، به رضایت مشتری ختم میشود.
2. Warby Parker
Warby Parker از سال ۲۰۱۰ تا کنون مشغول ساخت و فروش آنلاین عینکهای طبی و آفتابی بوده است. این شرکت، عینکهای خاص خود را طراحی کرده و مستقیماً به مشتری میفروشد، به همین دلیل واسطه حذف شده و قیمت پایینتری دارند.
فرهنگ سازمانی در Warby Parker «جذابیتهای فرهنگی» را تشویق میکند و یکی از دلایل موفقیت این شرکت را میتوان تیمی دانست که خود را وقف فرهنگ کرده است. وجود این تیم به این معنی است یک فرهنگ مثبت در خط مقدم وجود دارد که رویدادها و برنامههای جذاب و شاد را فراهم میکند. شرکت مطمئن میشود که همواره رویدادی در پیش باشد تا نگاه کل تیم به آن باشد و از روشهایی استفاده میکند تا مطمئن شود کل تیم بهخوبی با یکدیگر همکاری کنند؛ روشهایی مانند تاکید بر کمک همه برای تمیز نگه داشتن مکانهای استراحت یا فرستادن گروههای رندومی از پرسنل برای صرف نهار با هم.
Warby Parker توانسته با تشکیل تیمی که وظیفهی اجرای رویدادها و برنامههایی در جهت ارتقای جامعه را دارد، فرهنگ سازمانی سنجیدهای را به وجود آورد.
3. Southwest Airlines
صنعت هوایی اغلب اوقات به خاطر داشتن پرسنل بداخلاق و خدمات ضعیف به مشتریان مورد تمسخر قرار میگیرد اما Southwest Airlines خلاف آن را ثابت کرده است. مشتریهای وفادار به این شرکت هواپیمایی اغلب به پرسنلِ شاد و مهربانی اشاره دارند که همواره برای کمک کردن تلاش میکنند.
Southwest شرکتی تازهوارد نیست. ۴۳ سال است که در حال فعالیت است. اما در طول همهی این سالها توانسته اهداف و رویاهای خود را بهخوبی با پرسنل در میان بگذارد طوری که آنها را به بخشی از یک تیمِ یکپارچه تبدیل کند. Southwest همچنین به پرسنل خود این اجازه را میدهد تا برای جلب رضایت مشتری، فراتر از وظایف خود عمل کنند؛ کاری که آنها را قادر میکند تا آنچه برای دستیابی به اهداف لازم است انجام دهند.
پرسنلی که برای یک هدف بزرگتر و کلیتر متقاعد شدهاند، افرادی هستند که شدیداً علاقه دارند بخشی از یک هدف بزرگتر باشند.
4. Twitter
کارمندان Twitter همواره دربارهی فرهنگ سازمانی این شرکت با اشتیاق صحبت میکنند. برگزاری جلسه در پشت بام، همکارانِ صمیمی و یک محیط تیمی که در آن، اهداف شرکت به هر فرد انگیزه میدهد، همه و همه مواردی هستند که به فرهنگ سازمانی مناسب اشاره دارند.
پرسنل تویتر همچنین میتوانند انتظار داشته باشند که در ساختمان اصلی این شرکت در سانفرانسیسکو، غذای رایگان، کلاسهای یوگا و (برای بعضی افراد) تعطیلات نامحدود داشته باشند. این موارد و خیلی از مزایای دیگر در دنیای استارتآپها تازگی ندارد؛ اما چه چیزی تویتر را از بقیه جدا میکند؟
کارمندان همیشه از این میگویند که چقدر کار کردن با سایرِ افرادِ باهوش را دوست دارند. آنها نسبت به اینکه بخشی از شرکتی هستند که کاری مهم را در جهان انجام میدهد، شور و شوق زیادی دارند. این حس بین آنها وجود دارد که تا کار تمام نشده، کسی شرکت را ترک نمیکند.
هیچ چیز بهتر از این نیست که تیمی داشته باشید که با یکدیگر صمیمی باشند و کار خود را بهخوبی و با عشق انجام دهند. هیچ برنامه، فعالیت یا قاعدهای بالاتر از داشتنِ پرسنلی شاد و راضی نیست که احساس کنند آنچه انجام میدهند مهم است.
5. Chevron
درحالیکه بیشتر شرکتهای نفتی به داشتن روابط عمومی منفی و برانگیختن خشم عمومی معروفاند، پرسنل شورون بهخوبی نسبت به فرهنگ این شرکت واکنش نشان دادهاند. این پرسنل، Chevron را با سایر شرکتهای مشابه مقایسه کردند و متوجه شدند که برنامه the Chevron way (مسیر شورون) برنامهای است که ایمنی، پشتیبانی از پرسنل و تیمی صمیمی و پشتیبان را فراهم میکند.
Chevron با فراهم کردن مراکز سلامت و تندرستی در محل شرکت، نشان میدهد که پرسنل برایش اهمیت دارند. همچنین سایر برنامههای مربوط به سلامت مانند ماساژ و تمرینات شخصی را نیز فراهم میکند. شورون تأکید دارد که کارمندان، استراحتهای منظمی داشته باشند. به بیان دیگر، شرکت نشان میدهد که خوب بودن حال پرسنل برایش مهم است و کارمندان نیز میدانند که به آنها ارزش داده میشود.
لازم نیست که فرهنگ سازمانی شما، میزهای پینگ پنگ یا نوشیدنیهای رایگان باشد. کافی است حس امنیت و خوب بودن را به پرسنل بدهید و سیاستهایی را اتخاذ کنید که همه از یکدیگر مراقبت کنند.
6. SquareSpace
این استارتآپ موفق معمولاً در نظرسنجیها به عنوان بهترین مکان برای کار کردن در نیویورک انتخاب میشود. فرهنگِ این شرکت «مسطح، باز و خلاقانه» است. یک سازمان مسطح (flat) سازمانی است که در آن هیچ سطح مدیریتی بین پرسنل و مسئولین وجود ندارد (یا سطوح بسیار کمی وجود دارد). این رویکرد در استارتآپها معمولتر است و با توسعهی شرکت، حفظ آن سختتر میشود. این رویکرد به طور کلی نیازمند تشکیل گروههای مختلف است.
این شرکت همچنین مزایای خیلی خوبی را ارائه میدهد مانند پوشش ۱۰۰٪ هزینههای سلامت، تعطیلاتِ قابل انعطاف، فضای اداری جذاب، غذاهای مفصل، آشپزخانههای مجهز، جشنهای ماهانه، فضاهای استراحت و سخنرانیهای دورهای توسط یک میهمان. چنین مزایایی به فرهنگ شرکت کمک میکنند اما نمیتوانند تنها عامل و انگیزهی یک فرهنگ موفق باشند. داشتن رهبرانی واقعبین و مدیرانی که مستقیماً میشود به آنها دسترسی داشت، تأثیر بسزایی دارند.
زمانی که پرسنل زیر لایههای زیاد مدیریت خفه نشوند، احساس خواهند کرد که کسی صدای آنها را میشنود. این سطح از آزادی و قدرت موجب به وجود آمدن افرادی دارای اعتماد به نفس میشود و اخلاقیات را بهبود میبخشد.
۷. گوگل
به نظر میرسد اگر در این لیست به گوگل اشاره نکنیم، مرتکب اشتباه شدهایم. نام گوگل سالهاست که همواره با فرهنگ همراه بوده و بسیاری از مزایایی که استارتآپها الان برای پرسنل خود میگذارند را ابتدا گوگل بنیانگذاری کرده است. غذاهای رایگان، مسافرتها و میهمانیهای پرسنل، پاداشهای مالی، سخنرانیهای باز توسط مسئولینِ سطح بالا، باشگاه، محیط مناسب برای سگ و غیره. پرسنل گوگل به عنوان افرادی خودساخته، بااستعداد و بهترینِ بهترینها شناخته میشوند.
با رشد گوگل و چند بخش شدن این سازمان، حفظ یک فرهنگ یکپارچه بین ادارهی مرکزی و ادارات دورتر و همچنین بین دپارتمانهای مختلف داخلی شرکت کمی مشکل شده است. با بزرگ شدن یک شرکت، فرهنگ نیز باید خود را بازسازی کند تا با پرسنلِ بیشتر و نیازهای مدیریت مطابقت یابد.
در حالیکه هنوز هم نقدهای درخشانی نسبت به حقوق، مزایا و پیشرفت شغلی برای گوگل نوشته میشود اما برخی پرسنل نیز هستند که به سختیهای فزایندهای اشاره میکنند که از چنین شرکت بزرگی باید انتظار داشت؛ سختیهای نظیر استرس بالا به خاطر محیط رقابتی. اگر فرهنگ شما به توازن مناسب بین کار و زندگی اعتقادی نداشته باشد، انتظارِ اینکه پرسنل بهترین باشند به راحتی میتواند به عامل استرس تبدیل شود.
حتی بهترین فرهنگ نیز نیاز دارد تا برای رفع نیازهای تیمِ روبهرشدِ شرکت، خود را بازبینی کند.
8. REI
مدت زیادی است که REI به مرجع اصلی طرفدارانِ سفر (به کوه، جنگل و …) برای خرید تجهیزات تبدیل شده است. REI حالتی تعاونی دارد و سودهای حاصله به اعضای آن میرسد. پرسنل REI همچنین معتقدند که اینجا، حتی فراتر از تجهیزات سفر و کمپینگ، مکانی برای اتفاق افتادنِ عظمت است. مأموریت REI این است که هم مشتریها و هم پرسنل را برای سفر مجهز کند؛ نه فقط برای تفریح بلکه برای حفظ و ارتقای محیط زیست.
REI معتقد است که این کارمندها هستند که به اهداف شرکت زندگی میبخشند و به شدت موفقیت خود را به کارمندان نسبت میدهد. مدیرعامل REI اشاره کرده که کارمندان در هر جایی میتوانند مزایا دریافت کنند اما چیزی که این شرکت را منحصربهفرد میکند، این است که به کارمندانی که به سفر علاقه دارند اجازه میدهد خود را در فرهنگ REI غوطهور کنند. پرسنل میتوانند جایزههایی را از طریق «هدایای چالش» (challenge grants) دریافت کنند؛ در این چالش، پروپوزالی را برای انجام یک ماجراجوییِ در طبیعت مینویسند که باید چالش برانگیز باشد. همچنین جلسات منظمی در این شرکت برگزار میشود و کارمندان میتوانند به صورت بینام سؤالات خود را بپرسند تا به مدیران کمک کنند که از رخدادهای شرکت آگاهی یابند.
زمانی که کارمندان شما به طور کامل همان علایقی را داشته باشند که شرکت دارد، فرهنگ تقریباً به طور خود به خود به پیش میرود. زمانی که مالکان یک فرهنگ و کسانی که آن را پیش میبرند یکی باشند، ارزشهای این فرهنگ در اعمال و رفتار تک تک آنها مشهود خواهد بود.
۹. فیسبوک
فیسبوک نیز مانند گوگل رشدی انفجاری داشته و همواره به عنوان مترادف فرهنگ سازمانیِ منحصربهفرد شناخته شده است. فیسبوک هم مانند بسیاری از شرکتها مزایایی مانند غذای مفصل، سهام شرکت، فضای اداری باز، خشکشویی، تمرکز روی کار تیمی و ارتباطات باز، محیطی رقابتی در جهت رشد و یادگیری شخصی و موارد دیگری را ارائه میدهد.
اما فیسبوک نیز با چالش شرکتهای مشابه روبهروست: رقابتی بودنِ زیادِ یک صنعت گاهی موجب به وجود آمدن محلی پراسترس میشود. علاوه بر این، یک ساختار سازمانی آزاد و ارگانیک که برای سازمانهای کوچکتر مفید بوده، در شرکتهای بزرگتر کمتر به موفقیت میرسد.
برای مقابله با این چالشها، فیسبوک اقداماتی انجام داده مانند ایجاد اتاقهای کنفرانس، داشتن ساختمانهای مجزا، در نظر گرفتن مکانهای متعددی برای استراحت، و کار کردن مدیران شرکت (حتی مدیرعامل یعنی مارک زاکربرگ) در ادارهای باز و در کنار سایر کارمندان. این تلاشی است تا با استفاده از ساختمانها و فضاهایی که حس برابری را در کنار رقابت القا میکنند، فرهنگ سازمانی مسطح اعمال شود.
زمانی که شرکت شما نیاز دارد بهترین متخصصان موجود را جذب کند، احتمالاً فرهنگ سازمانی و ملحقات آن به معیار اصلی متقاضیان برای انتخاب تبدیل میشود. شما باید نسبت به سایر شرکتهایی که در حال جلب توجه هستند، سرآمد باشید.
10. Adobe
ادوبی شرکتی است که پروژههای چالشبرانگیزی به پرسنل خود میدهد و بعد با اعتماد و پشتیبانی به آنها کمک میکند تا این چالشها را با موفقیت پشت سر بگذارند. ادوبی نیز مانند هر شرکت مدرن و خلاق دیگر، مزایایی را ارائه میدهد و از طرف دیگر، برای اینکه نشان دهد در مورد ارائهی بهترین عملکرد به کارمندانش اعتماد دارد، کنترل موشکافانه و ذرهبینی انجام نمیدهد.
محصولات ادوبی همواره مترادف خلاقیت بودهاند و فقط به خاطر همین عدم کنترل موشکافانه است که کارمندان در تولید این محصولات احساس آزادی و خلاقیت میکنند. برای مثال، ادوبی برای قابلیتهای پرسنل از درجهبندی استفاده نمیکند زیرا احساس میکند که این کار مانع خلاقیت شده و به کارِ تیمی آسیب میرساند. مدیران، بیشتر از همه نقشِ یک مربی را ایفا میکنند و به کارمندان اجازه میدهند که هدفگذاری کنند و نحوهی ارزیابیِ خود را نیز مشخص سازند.
همچنین سهام شرکت نیز به کارمندان ارائه میشود تا بدانند که موفقیت شرکت هم سود سهام و هم پاداش در پی خواهد داشت. آموزشهای مداوم و فرهنگی که افراد را به ریسک کردن بدون ترس از جریمه تشویق میکند، بخشی از فرهنگ سازمانی باز ادوبی است.
اعتماد به کارمندان ، تأثیر مثبت زیادی در فرهنگ سازمانی دارد زیرا موجب به وجود آمدن کارمندانی مستقل خواهد شد که به رشد شرکت شما کمک میکنند.
نتیجهگیری
بسیاری از این شرکتها، حقوق و مزایای یکسانی را ارائه میدهند اما فرهنگ سازمانی به طور کامل توسط این عوامل تعیین نمیشود. یکی از بخشهای مهم فرهنگ سازمانی، نحوهی رفتار با کارمندان، ارائهی بخشی از مالکیت شرکت به آنها و نشان دادن اعتماد به آنهاست.
توجه داشته باشید توجه به فرهنگ سازمانی بدون لحاظ کردن ملاحظات نیروی کار (مانند ایمنی، قوانین، مقررات) میتواند منجر به سوءاستفاده شود یا موقعیتهایی را به وجود آورد که کارمندان احساس راحتی نکنند. حتی بهترین نمونه از فرهنگ در فهرست بالا نیز در درون خود افرادی را دارد که از آن بدگویی کنند.
به یاد داشته باشید که بهترین فرهنگ، آن است که به تمامی کارمندان احساس امنیت و آسایش دهد و هیچگاه آنها را مجزا یا ناراحت نکند. تمرکزِ صرف روی تناسب فرهنگی موجب میشود استخدام کارمندانی که فرهنگی متفاوت از سازمان شما دارند سخت شود، حتی اگر به عنوان یک سرمایه و یک وزنهی متعادل کننده در شرکت شما مفید باشند. اگر تیمی یکدست دارید که به یک شکل فکر و عمل میکنند، بدانید که فرهنگ سازمانیِ شما نیازمند کمی تغییر است.
برگرفته از Entrepreneur