صنعت استارتاپ در ایران یک صنعت تقریبا نوپاست و در چند سال اخیر هم استارتاپهای زیادی در گوشه و کنار کشور و با هر هدفی ایجاد شدن که البته فقط تعداد انگشتشماری از اونها تونستن گرفتار حباب غالب بر فضای استارتاپی کشور نشن و خودشون رو به عنوان یک کسب و کار موفق مطرح کنن.
شاید این سوال خیلیها باشه که چرا این استارتاپها شکست میخورن؟ تجربه به ما میگه که یک چیز بین استارتاپهای شکست خورده مشترکه و اون ضعف در روبط عمومیه. این مشکل فقط به استارتاپها منحصر نمیشه و حتی سازمانهای دولتی و خصوصی بزرگ کشور هم اصولا درک درستی در مورد روابط عمومی ندارن.
بعد از پا گرفتن کسب و کار باید همه رو از ارزش کاری که انجام دادید و یا مشغول به انجامش هستید آگاه کنین. و این کار فقط، فقط و فقط از طریق روابط عمومی ممکنه.
در زیر 7 اشتباهی که اکثر کسب و کارها در سراسر جهان مرتکب میشن لیست شده. اگر مالک یک کسب و کار نوپا هستید و یا قصد دارین به تازگی فعالیت در این زمینه رو شروع کنین توصیه میکنم که این مطلب رو از دست ندید.
1- انتخاب زمان اشتباه در راهاندازی کسب و کار
هرکاری رو باید در زمان خودش انجام داد. از جمله راهاندازی یک کسب و کار رو. تاحالا کسب و کارهای زیادی رو دیدم که ایده ناب و یک تیم خیلی خوب داشتن ولی فقط به خاطر انتخاب زمان اشتباه در راهاندازی شکست خوردن.
بهترین زمان برای راهاندازی یک کسب و کار زمانیه که اخبار بد و ضد و نقیضی در مورد صنعتی که میخواید درش مشغول به کار بشید وجود نداشته باشه. برای مثال اگر میخواید کارخانه لبنیات راه بندازین و همزمان هم در رسانهها و افکار عمومی مطرح شده که کارخانههای لبنیات در شیر مواد سفیدکننده میریزن، بهتر که برای مدتی دست نگه دارین تا به اصطلاح آب از آسیاب بیافته. چون حتی اگر محصول تولیدی شما کاملا هم بهداشتی و بدون مواد سفیدکننده باشه قطعا هیچکس اون رو از شما نمیخره. چون هنوز در پس ذهن افکار عمومی اون اخبار بد و ضد و نقیض جا خوش کرده.
موارد دیگهای هم مثل انتخابات ، سیاستهای وزارتی و… هم میتونه روی زمان راهاندازی کسب و کار تاثیر داشته باشه.
2- خسته کننده بودن
اگر بعد از راهاندازی کسب و کارتون فقط به ارسال ایمیل به روزنامه یا مجله اکتفا کنین، به احتمال خیلی زیاد چیزی دندونگیری نصیبتون نمیشه. به این فکر کنید که کسب و کار شما چه ارزش افزوده و مزیتهای نسبت به کسب و کارهای رقیب داره. از این مزایا و ارزشهای افزوده به راحتی میشه به عنوان کاتالیزگر رشد کسب و کار و جذب مشتری استفاده کرد. در واقع داستانی که از شما در رسانه روایت میشه باید به اندازهای قوی و گیرا باشه که مخاطب رو ناخودآگاه وادار به جستجو در مورد کسب و کار و برند شما کنه. در اینجاست که مهارتی به نام داستان سرایی (Storytelling) به کارتون میاد. برای اینکه یک کسب و کار موفق در رسانه داشته باشین، اول باید داستان سرای خوبی باشین. برای مخاطب قصه بگین. اونها عاشق گوش کردن هستن!!!
3- ارسال داستان کسب و کار به تمامی خبرنگاران
یکی از روشهای بسیار خوب برای جلب مخاطب اینه که داستان راهاندازی کسب و کارتون رو به روزنامهها و خبرنگارانی که در صنعت مورد نظر شما فعالن بفرستید. حتی شاید مجبور باشید برای اینکار پولی هم به خبرنگار یا روزنامه پرداخت کنید ولی مطمئن باشید ارزشش رو داره. افراد عاشق خوندن داستانهای موفقیت هستن. اما نکته اینجاست که باید برای اینکار یک رسانه و خبرنگار مناسب انتخاب کنید. موردی که خیلی از کسب و کارها درش دچار اشتباه میشن و همین مورد گاهی تمامی فعالیتهای روابط عمومیشون رو بیاثر میکنه. البته متنی که مینویسید باید هم برای روزنامه و هم برای مخاطب جذاب باشه و این به هنر نویسندگی شما بر میگرده.
4- فراموش کردن افراد تاثیرگذار
فراموش نکنین که روزنامهنگارها تنها کسانی نیستن که باید باهاشون در ارتباط باشین. برای افراد تاثیرگذار شبکههای اجتماعی، وبلاگنویسها، ولاگرها و… هم باید یک استراتژی ارتباطی داشته باشید. وبلاگنویسها همیشه دنبال سوژههای ناب برای نوشتن میگردن. (در وب فارسی از نمونههای این افراد میشه آقای علیرضا مجیدی از وبلاگ 1پزشک رو اسم برد). یا ولاگرها همیشه دنبال موضوعی جدید برای ویدئوهاشون هستن. پس از ارتباط با این افراد غافل نباشید. گاهی اوقات تاثیر برقراری ارتباط با افراد تاثیرگذار شبکههای اجتماعی، وبلاگنویسها و ولاگرها از خیلی از موارد دیگه در روابط عمومی بیشتره. برای مثال اگر یکی از افراد تاثیرگذار اینستاگرام دوست شما باشه، میتونه به راحتی با ارسال یک پست ساده، توجه هزاران یا حتی میلیونها مخاطب رو به برند یا کسب و کار شما جذب کنه. این مورد در مورد وبلاگنویسها و ولاگرها هم صدق میکنه.
5- توقف فعالیتهای روابط عمومی
روابط عمومی پروسهای هست که باید در بلند مدت و به صورت گام به گام انجام بگیره. همونطور که حضورتون در رسانه نباید یکباره باشه، خروجتون از رسانه هم نباید به یکباره صورت بگیره. اگر نگاهی به تبلیغات صدا و سیما داشته باشید میبینید که بعضی از کسب و کارهای داخلی بعد از سروصداهای تبلیغاتی زیاد، غیبشون میزنه و دیگه خبری ازشون نمیشه. از نمونهی این کسب وکارها در ایران میشه به فروشگاه اینترنتی 5040 اشاره کرد. فروشگاهی که بعد از قرق کردن تبلیغات رسانههای سمعی و بصری کشور، کاملا ناگهانی غیبش زد و دیگه خبری ازش نشد.
بعد از رفتن از رسانهها، اسم شما هم از ذهن مخاطب پاک میشه. حضور کسب وکار در رسانه باید مداوم باشه. حتی اگر در بودجه دچار مشکل شدین، هیچوقت فعالیتهای روابط عمومی رو به صورت کامل متوقف نکنین. چون توقف فعالیتهای روابط عمومی یعنی تیر آخر بر پیکره یک کسب و کار. اگر کسب و کارتون به علت عدم فروش محصولات در حال افول هست، باید بیشتر توجهتون رو به روابط عمومی معطوف کنین. فراموش نکنید که:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
6- عدم هدفگذاری صحیح
دقیقا مثل دو فرآیند تبلیغات و بازاریابی، فعالیتهای روابط عمومی هم باید براساس یک هدف واحد و معین برنامهریزی و اجرا بشن. شما باید بدونید که دقیقا میخواید برای فعالیتهای روابط عمومی از چه کانالهایی استفاده کنید، کدوم قشر از مخاطب رو میخواید جذب کنید و امید به جذب چه درصدی از مخاطب در هر مرحله دارین. هدفگذاری باید واقع بینانه باشه و با نیاز و توان سازمان در یک راستا قرار بگیره. کار بی هدف محکوم شده شکسته؛ حتی اگر در بهترین حالت انجام بگیره.
7- نداشتن برنامه از پیش تعیین شده برای مواقع بحران
هر کسب و کاری در دوران حیاتش ممکنه به یک بحران بر بخوره و مجبور بشه تغییراتی رو در محصولات یا قیمت تمام شده اعمال کنه. این تغییرات گاهی اوقات ممکنه به از دست دادن گروهی از مشتریان منجر بشه اما بعضی از کمپانیها برای این مواقع، از پیش یک برنامه و استراتژی رو معین میکنن. یعنی به زبان درستتر اونها “علاج واقعه رو قبل از وقوع میکنن” که در این صورت حتی اگر به سختترین بحران هم بر بخورن، کمترین ریزش مشتری و مخاطب رو خواهند داشت.
مواردی که در بالا گفته شد از اشتباهات رایج کسب و کارها در زمینه روابط عمومی هستن. تدوین یک استراتژی روابط عمومی قوی و مناسب برای هرکسب و کاری از واجب واجباته. گاهی اوقات تاثیری که روابط عمومی میتونه روی رشد یک کسب و کار داشته باشه، هیچکدوم از بخشهای دیگه نمیتونن داشته باشن. پس از روابط عمومی غافل نشین!