Skip to main content

چگونه میان تیم‌های بازاریابی و فناوری اطلاعات پل ارتباطی بزنیم؟

آزاده نوربخش
آزاده نوربخش
1 آبان، 1395.
خوانـدن 6 دقیقه
taskulu

بازار دیجیتال فضایی رو بوجود آورده که هر شرکتی در نوع خودش می‌تونه یک شرکت تکنولوژی محور هم باشه. این صحبت به این معنیه که واحدهای فناوری اطلاعات شرکت‌‌ها، نقش قدیمی خودشون که صرفا به به دایره فناوری مربوط می‌شد رو رها کردن و برای افزایش متعلقات شرکت به همکاری با بخش‌های دیگه مشغول هستن.

در حالی که تقریبا تمامی بخش‌های کسب و کار، مثل منابع انسانی و فروش، ارتباط کاریشون رو با واحد فناوری اطلاعات بیشتر کردن، ما به طور خاص قصد داریم به رابطه‌ی بازاریابی با فناوری اطلاعات بپردازیم. دلیلش هم این هست که ما دیدیم و تجربه کردیم که تا چه مقدار قدرت بازاریابی از تکنولوژی ناشی می‌شه و سرچشمه می‌گیره. حتی بخش‌هایی از بازاریابی که ممکنه بطور سنتی چندان ربطی به فناوری اطلاعات نداشته باشند، مثل بازاریابی رویداد‌ی یا کمپین‌های ایمیلی، حالا از جهاتی به فناوری مربوط می‌شن.

مدیران بازاریابی برای اموری مثل بهبود تجربه‌ کاربری، افزایش رشد مشتریان و دست‌یابی به اهداف به سراغ فناوری اطلاعات اومدن. پس بنابراین ارتباط اونها با فناوری برای فعالیت‌های بازاریابی مثل هدف‌گذاری رفتاری و رهگیری جفرافیایی کاربران هم بیشتر شده.

به گفته‌ی شورای CMO، بیش از یک سوم از اعضای این شورا گفتند که بازاریابی دیجیتال 75 درصد از منابع آینده‌شون رو به خودش اختصاص می‌ده. این حرف به این معنیه که همه چیز، از تبلیغات موتورهای جستجو و بهینه‌سازی وب‌سایت گرفته تا ساخت اپلیکیشن موبایل و ساخت ابزارهای شخصی برای وب، به درجه بالاتری از تخصص فنی نیاز دارن.

طبق یک نظرسنجی انجام شده از 403 مدیر ارشد فناوری اطلاعات، 61 درصد از اونها باور دارن که بیگ دیتا به یکی از عوامل تاثیرگذار در کسب و کار تبدیل شده. اینترنت اشیا، توسعه‌ی مخاطب دیجیتالی و رهگیری جغرافیایی کاربر هم به ترتیب‌ 48، 41 و 39 درصد رو به خودشون اختصاص دادن. اکثر شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی بر این باور بودند که با گذشت زمان تاثیر موارد  گفته شده و کار و بازاریابی افزایش پیدا می‌کنه.‌

البته هنوز مدیران فناوری اطلاعات و بازاریابی زبان هم رو خوب متوجه نمی‌شن، و اهداف و نقشه‌های راه همدیگه رو درک نمی‌کنن. یکی از تفاوت‌های رایج این هست که قبلا روی تطبیق با آخرین تکنولوژی‌ها تمرکز می‌شده اما الان بیشتر تمرکزها روی نحوه اجرایی کردن و مدیریت، امنیت و ساختار هست. اما به هر حال، ما اعتقاد داریم که این تمایزات و تفاوت‌ها مثل دو خط موازی نیستند و بالاخره در یک جایی به هم وصل می‌شن و از روی هم عبور می‌کنن.

برای افزایش ارتباط بین فعالان بازاریابی و فناوری اطلاعات جهت دست‌یابی به اهداف، افزایش سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و اطمینان از کارساز بودن تکولوژی‌های جدید، میشه از راهکار‌های زیر استفاده کرد.

یکسان‌سازی دیدگاه‌ها:

اکثر مواقع پیش میاد که بازاریابان دیدگاهی رو برای محصول جدید ترسیم می‌کنن و برای نهایی کردن کار به سراغ فعالان فناوری اطلاعات می‌رن. چنین کاری می‌تونه باعث ایجاد مشکلات عدیده‌ای بشه. چون تیم‌های بازاریابی اغلب تجربه فنی لازم رو ندارن که بدونن آیا کاری که دارن انجام می‌دن شدنی هست یا نه یا اصلا چطور پروژه رو اجرایی کنن. بهترین راه برای جلوگیری از پیش اومدن چنین مشکلاتی این هست که تیم‌های بازاریابی و فناوری اطلاعات از ابتدا در کنار هم و با همکاری هم کار کنن.

به همین خاطر هم هست که نقشه‌های راه پروژه باید بصورت تیمی طراحی بشن. اگر تیم بازاریابی در حال توسعه‌ی یک استراتژی برای افزایش نیازهای مشتریانه، کار تیم فناوری اطلاعات می‌تونه این باشه که این نیاز‌ها رو براساس نیازمندی‌ها سازمان اولویت‌بندی کنه. برای مثال، اگر در بخش بازاریابی یک ویژگی جدید برای مشتری مورد نیاز هست، تیم‌ فناوری اطلاعات به ما کمک می‌کنه تا بدونیم برای خلق این ویژگی جدید 5 قدم اساسی لازم هست تا این ویژگی خلق بشه و همچنین اطمینان حاصل کنیم که کار در موثر‌ترین شیوه ممکن در حال اولویت‌بندی هست.

ارتباطات مداوم و پیوسته:

ارتباطات مداوم و پیوسته باید بین هردو تیم برقرار و توسط رهبران ارشد الگو‌گذاری بشه. برای مثال، مدیران ارشد بخش‌های فناوری اطلاعات و بازاریابی باید بصورت هفتگی در مورد پروژه‌های کلیدی مشترک جلساتی رو با هم داشته باشن. از فرصت این جلسات می‌شه برای مانیتورکردن پیشرفت کار، صحبت در مورد موانع و تصمیم‌گیری استفاده کرد.

برگزاری این جلسات به برنامه‌ریزی بلند‌مدت هم کمک می‌کنه و همچنین باعث افزایش تمایل  تیم‌ها برای کار روی چند پروژه و رقابت برای استفاده از منابع مشترک و بودجه هم می‌شه. مسائل مرتبط با وبسایت و پروژه‌های بازاریابی دیجیتال که به کارمندان فناوری اطلاعات نیاز داره، برای بازاریابی در اولویت قرار می‌گیره. برای اینکه مطمئن بشید که هر دو جبهه‌ی کسب و کار، کارهاشون سر مواقع و به درستی انجام می‌گیره می‌تونین بصورت اختصاصی بخشی از نیروهای فناوری اطلاعات رو به انجام فعالیت‌های بازاریابی منصوب کنید؛ در حالی که بقیه‌ی نیروهای واحد فناوری اطلاعات به وظایف و مسئولیت‌هاشون اشتغال دارن.

داشتن حس همدلی نسبت به هم:

هر دو طرف ماجرا (بازاریابان و کارمندان فناوری اطلاعات) باید تفاوت‌های هم رو شناسایی کنن. برای رهبران فناوری اطلاعات این کار ضروریه که پاشون رو در کفش مشتریان و البته تیم بازاریابی بکنن و مطمئن بشن که دقیقا چه چیزی رو از بازاریابان طلب می‌کنن و تخصص فناوری اطلاعات چطور می‌تونه به کمکشون بیاد. و از بازاریابان هم از طرف دیگه، باید به این پی ببرن که مدیران فناوری اطلاعات مسئولیت‌هایی مثل پاسخگویی در مورد تمام جنبه‌های کسب و کار، حفط امنیت دیتاها و حفاظت از هسته اصلی سازمان رو برعهده دارن و همچنین با چه محدودیت‌هایی روبرو هستن.

یکی از ارتباطات رایج بین بین دوگره بازاریابی و فناوری اطلاعات موقعی هست که تیم بازاریابی می‌خواد از تکنولوژی جدیدی استفاده کنه و برای این‌کار مجبور به همکاری با تیم فناوری اطلاعات هستن. فکر کردن در مورد سولاتی که هر دو طرف باید پاسخ بدن و همکاری با هم دیگه برای پاسخ به این سوالات، می‌تونه این پروسه رو بیش از پیش ساده کنه.

از طرف تیم فناوری اطلاعات ممکنه این سوالات مطرح بشه:

– آیا اصلا تکنولوژی کمک به تیم بازاریابی برای رسیدن به اهدافشون وجود داره؟

– چطور این تکنولوژی جدید با چهارچوب ما هماهنگ می‌شه؟ آیا باعث شکسته شدن چیزی می‌شه؟ آیا روی حفاظت از اطلاعات ما تاثیر داره؟

– آیا ما مهارت و منابع لازم رو برای تحویل و نگهداری این تکنولوژی در اختیار داریم؟

– هزینه این تکنولوژی جدید چقدر می‌شه؟

اما از طرف تیم بازاریابی هم ممکنه چنین سوالاتی مطرح بشه:

  • – به طور کلی چطور تجربه مشتریان، روی انتظارات از تجربه دیجیتال شرکت ما تاثیر می‌گذاره؟
  • – چرا واحد فناوری اطلاعات پاسخ منفی می‌ده و چطور می‌شه نظرشون رو عوض کرد؟
  • – فناوری اطلاعات چطور می‌تونه به ما کمک کنه تا این تکنولوژی رو بدست بیاریم و در اسرع وقت راه‌اندازیش کنیم؟
  • – آیا فناوری اطلاعات می‌تونه به ما کمک کنه که برای ایجاد تجربه‌ای بهتر برای کاربر از ابزارهای متفاوتی استفاده کنیم؟
  • – چطور می‌توانیم همزمان با نگه داشتن سرعت رشد، نوآوری نیز بکنیم؟

و سؤالاتی که برای هر دو تیم مطرح هست :

– مزیت این کار برای سازمان چه خواهد بود و در چه زمانی می‌شه شاهد بازگشت سرمایه باشیم؟

– هزینه‌ی یک ریسک حساب شده چقدره؟

– در کجا به بن بست خواهیم خورد؟

گرد هم اومدن افراد مختلف در یک سازمان برای رسیدن به اهدافی مشخص همیشه می‌تونه یک چالش باشه. مطمئنا در آینده بخش‌های فناوری اطلاعات و بازاریابی بیشتر از این هم منعطف می‌شن و همونطور که در بالا هم گفته شد ارتباط بین این دو مثل دو خط موازی پیش نمی‌ره و بالاخره در یک جایی به هم خواهند رسید. البته راههایی هم وجود داره که این دو خط موازی سریعتر به هم برسن. مثلا با برگزاری جلسات تیمی و چهره به چهره حداقل دوبار در سال و با حضور هر دو بخش بازاریابی برای ایجاد ارتباط و برنامه‌ریزی و همچنین شرکت در فعالیت‌های اجتماعی برای ارتباط بیشتر، می‌شه روند هماهنگی دو تیم رو تسریع کرد.