با راهنمای انگیزه بخشی به تیم پویا، فعال و درخشان ظاهر شوید
تابهحال به پشتصحنهی شرکتهای بزرگ و موفقی مثل مایکروسافت یا حتی گوگل سرزدهاید؟ البته منظورمان یک تور فیزیکی تمامعیار نیست، اگر پیگیر این شرکتها از طریق مقالههای گوگل هم باشید به یک راز مشترک تکرار شده در تمام این شرکتها پی میبرید و آن چیزی نیست جز توجه به اصول ایجاد انگیزه در کارکنان.
بسیاری از مدیران فکر میکنند انگیزه بخشی به کارکنان یک روش صرفا هزینهبر است و تنها با پاداشهای ماهیانه و سالیانه است که میشود موتور حرکت یک کارمند را شارژ کرد.
اگر بهتان بگوییم بهجز پاداش، هزاران راه دیگر برای ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان وجود دارد، چه میگویید؟ خب احتمالاً همین حالا به دنبال کتابی با عنوان راهنمای انگیزه بخشی به تیم میگردید و... بعد با کوهی از کتابهای بزرگ و حجیم محاصره میشوید.
این وسط یکراه میانبر هم وجود دارد، بهجای دنبال کردن کتابهای مختلف خواندن این مقاله در مورد ایجاد انگیزه در کارکنان را شروع کنید و مطمئن باشید با تمام شدنش چند قدم از سایر مدیران جلوتر خواهید بود.
چطور به سراغ ایجاد انگیزه در کارکنان یک سازمان برویم؟
روشها و اصول ایجاد انگیزه در کارکنان تمام کسبوکارها با توجه به ارزشها و اهداف هر شرکت و شغلی تعیین میشود. اما خب از چند اصل مهم در انگیزه بخشی به کارکنان نمیتوان چشمپوشی کرد.
چه اصولی؟ کافی است که در دفتر راهنمای انگیزه بخشی به تیم شرکتتان بنویسید:
کارمند عزیز:
اختیار با خودت است: یک شرکت بزرگ را تصور کنید که تمام کارکنان برای هر وظیفهی سادهای مجبور باشند از مدیر بالادستیشان اجازه بگیرند، خب به نظرتان چه اتفاقی میافتد؟ خیلی ساده! تمام طول روز افراد مشغول تلفن زدن یا در انتظار یک پاسخ کوچک و ساده هستند.
تفویض اختیار به کارکنان برای مسئولیتهای مختلف علاوه بر اینکه باعث ایجاد نشاط در آنها میشود، حس مسئولیتپذیریشان را هم افزایش میدهد چون کارکنان میدانند در صورت اشتباه باید پاسخگوی تصمیماتشان باشند و البته در صورت گرفتن تصمیم درست تشویق خوبی در انتظارشان است.
کمی بازی و تفریح کن: این روزها اگر سری به استارتاپها بزنید، همان جلوی در ورودی یک مبل بزرگ راحتی میبینید که روبهرویش یک سیستم کامل بازی کامپیوتری هم قرارگرفته است. اشتباه نیامدید، اینجا دقیقا دفتر یک استارتاپ موفق است . البته به شرطی که تمام این ابزار و وسایل دکوری نباشند و کارمندها واقعا وسط آنهمه کار بتوانند کمی هم به ذهنشان استراحت بدهند.
البته تفریح و سرگرمی در محیط کار تنها به همین ابزارها خلاصه نمیشود، یک کتابخانه با کتابهای بهروز و مجموعهی داستان کوتاه، یک فضای سبز یا حیاط کوچک که کارمندها بتوانند حین کار کمی استراحت کنند و قدم بزنند، یک کافیشاپ کوچک برای دور همیهای کوتاه بعد از ناهار و... هم فضای شرکت را صمیمیتر میکند و هم حس تعلق داشتن به کسبوکار را در افراد تقویت میکند، و کیست که نداند همین تعلق و دوست داشتن چطور میتواند موتورهای فعالیت خلاقیت کارمندان را روشن کند؟
بیا و با ما شفاف حرف بزن: فیلمهای جاسوسی یا مربوط به دوران جنگ سرد را دیدهاید؟ بعضی از شرکتها با الهام از آن دوران، فضایی را ایجاد کردهاند که افراد از حرف زدن و ابراز نظراتشان میترسند. خبر بد اینکه کشتی این کسبوکارها خیلی زود در اعماق دنیای تجارت غرق میشود.
یکی از راهکارهای ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان ایجاد فضایی شفاف برای بیان دیدگاهها و نظرات است. کارمندان وقتی بدانند نظراتشان برای کارفرما مهم است، دلایلشان برای انجام ندادن یک وظیفهی خاص شنیده میشود، به علاقههایشان توجه میشود و... قطعا تلاش میکنند استراتژیهای بهتری برای رشد شرکت ارائه دهند، و همین تلاش ساده به رشد تیمی اعضا کمک میکند.
هرروز یا هر هفته ساعتی را به گفتگو با کارمندان اختصاص دهید. این گفتگوی ساده میتواند در محیط اداری باشد یا در محیطهای جالبتری مثل جشنها و گردهماییهای سالیانه و ماهیانهی شرکت که هم به افزایش روحیهی تیمی افراد کمک میکند و هم باعث میشود حس همدلی بین اعضا و مدیران افزایش پیدا کند.
بهعنوان یک مدیر چگونه انگیزه کارکنان را افزایش دهیم؟
مسیر و اهداف کسبوکار را مشخص کنید: تصور کنید در یک تونل تاریک در حال حرکت هستید. هیچ راهنمایی هم ندارید و فقط میدانید که با طی کردن مسیر روزی و درنهایت به روشنایی میرسید.
تصورش هم ترسناک است، نه؟ اگر مسیر و اهداف کسبوکار را برای کارکنانتان بیان نکنید، آنها در همان کابوسی که چند ثانیه پیش گفتیم گرفتار میشوند و انگیزهشان برای ادامهی مسیر هرروز کمتر و کمتر میشود.
پس برای شروع خوب است که در یک جلسه اهداف شرکت را واضح و روشن مشخص کنید. حتی اگر بنا به دلایل مختلف مثل حفظ اسرار شرکت دوست ندارید اهداف مهم را با تمام کارمندان درمیان بگذارید، میتوانید برای هر بخش اهداف متناسبی تعریف کنید و این اهداف را بازمان و تاریخ مشخص در اختیارشان قرار بدهید. بزنگاهها و پیچهای مسیر رسیدن به اهداف را هم مشخص کنید تا افراد بدانند باید در چه چهارچوبی و بر اساس کدام نقشهی راه حرکت کنند.
تشکر را فراموش نکنید: همهی ما دوست داریم زحمتهایمان دیدهشود، اگر نگاهی به دوران کودکیتان بیندازید احتمالا نشانههای این احساس را جایی حوالی سهسالگیتان پیدا میکنید. همان موقع که کلی خط کجومعوج میکشیدید و بعد دوست داشتید به خاطر تکتک آن خطوط تشویق شوید.
کارمندان شرکت شما هم از کمی قدردانی بهموقع استقبال میکنند. پس کلمهی مهم و حیاتی «متشکرم» را مثل یک گوهر ارزشمند هرچند وقت یکبار به کارمندانتان هدیه بدهید و مطمئن باشید بعد از شنیدنش انگیزهشان برای ادامهی کارها هزار برابر میشود.
بازار رقابت را گرم نگهدارید: هیچچیز بهاندازهی یک رقابت سالم نمیتواند کارمندان را به تحرک و پویایی وادار کند. اگر یک کتاب با عنوان راهنمای انگیزه بخشی به اعضای تیم وجود داشت و از اول تا آخرش فقط یک قانون طلایی تکرار میشد، آن قانون همین قانون ایجاد رقابت سالم است. باور نمیکنید؟ سری به کوچه و پسکوچههای شهر بزنید و ببینید بچهها با چه شور و شوقی به توپهای پلاستیکی ضربه میزنند.
خب شما هم با توپ پر (البته از نوع خوبش) وارد میدان شوید. اصول رقابت سالم را همان اول ماجرا برای کارمندان روشن کنید. پاداشهای متناسب با اهداف و دستاوردها تعیین کنید، یادتان باشد که پاداش صرفا مالی نیست، کمک به حضور در یک دورهی آموزشی خاص، افزاش اختیارات و مشارکت در تصمیمگیریها و .... هم از دیگر پاداشهایی هستند که میتوانید بهموقع از آنها استفاده کنید. و درنهایت سوت شروع رقابت را بزنید.
ارزشهای فردی را دستکم نگیرید: هرکدام از ما استعدادها و تواناییهای متفاوتی داریم. خب برای شروع بهتر است حسابی حواستان به این استعدادهای متفاوت باشد. تا بتوانید در شرکتتان چند تیم پویا با یک رهبری قوی داشته باشید. خلاقها، رهبرها و ایده پردازها را در تیمهای مختلف پخشکنید و بهاینترتیب کارایی تمام تیمها را به یک اندازه تضمین کنید.
تعامل و آموزش را جدیتر دنبال کنید: آن ماجرای گفتگوی شفاف و تعیین مسیری که گفتیم را خاطرتان هست؟ تمام این فعالیتها بخشی از مسیر تعامل شما با کارمندان را میسازد. اما جورچین تعامل تکههای دیگری هم دارد. مثلا امکان انتقاد از سطوح بالای شرکت بدون اینکه در منتقد حس منفی ایجاد شود.
یا گفتگو و تعامل مدیران بخشهای مختلف با کارمندان سایر بخشها؛ اگر صاحب کسبوکار بزرگی هستید همین دیدارها و گفتگوهای ساده میتواند به ایجاد دید کلی از مسیر و اهداف کسبوکار در کارمندان کمک کند.
آموزش منظم هم بخش دیگری از مسیر تعامل است. اگر بتوانید در ماه ساعتی را برای انتقال تجربیات به کارمندان اختصاص دهید یا با برگزاری دورههای مختلف به افزایش سطح دانش کارمندانتان کمک کنید. درواقع به آنها حس ارزشمندی میدهید و غیرمستقیم به کارکنانتان گوشزد میکنید که رشد و توسعهی تواناییهای آنها برایتان مهم است.
همین حس ساده هم بهتدریج تبدیل به یک بمب بزرگ انگیزه میشود و حال و هوای کسبوکارتان را حسابی تکان میدهد.
حرف آخر
در این مقاله به سراغ اصول ایجاد انگیزه در کارکنان رفتیم و از تعامل و گفتگو، تقسیم وظایف و تفویض اختیار و... بهعنوان چراغهای راهنمای انگیزه بخشی به تیم گفتیم. یکی از ابزارهایی که میتوانید برای انگیزه بخشی به کارکنان و افزایش تعامل و گفتگو رویش حساب کنید، ابزار مدیریت پروژه تسکولو است.
در تسکولو میتوانید تیمها و سطح اختیار افراد را مشخص کنید، وظایف هر فرد و تیم را شرح بدهید و در محیطی آرام با تیمها گفتگو کنید و در یککلام باانگیزه بخشی بهموقع به افراد تیمتان، کسبوکارتان را سریعتر و غنیتر رشد بدهید.