Skip to main content

۴ ترفند بازاریابی اشتباه که هیچ کمکی به استارتاپ‌ شما نمی‌کنند

حمید گنجی
حمید گنجی
6 دی، 1395.
خوانـدن 4 دقیقه
Keyboard

همه‌ی مطالبی که در اینترنت درباره روش‌های بازاریابی آنلاین می‌خونیم صحیح نیستند. بعضی از این ترفندها در واقع اشتباه هستند و حرفه‌ای بودن بازاریابان رو زیر سوال می‌برند. در این مقاله چهار تا از این اشتباهات دیجیتال مارکتینگ رو بخونید و از اونها دوری کنید.

مطلبی که در ادامه می‌خونین رو جان وستنبرگ در وب‌سایت میدیوم نوشته. جان یک کارآفرین و عاشق خلاقیت هست. او همچنین مشاور کسب و کار هم هست و به کسب و کارهایی که می‌خوان تحولات اساسی ایجاد کنند کمک می‌کنه.

من به طور معمول خیلی درباره بازاریابی یا ترفند‌های رشد مطالعه می‌کنم. در واقع این کارِ هر روزه‌ی منه. در این بین گاهی به مطالبی برمی‌خورم که ترفند‌هایی رو در خودشون دارن که حتی روش بازاریابی من رو تغییر می‌دن و من رو از ۰ به ۱۰۰ می‌رسونن و باعث می‌شن در کارم هرچه بیشتر به جلو برم.

اما از این حقیقت هم نباید بگذریم که اکثریت مطالبی که بهشون برمی‌خورم هم به اون صورت ارزشمند نیستن. دلیلش ممکنه این باشه ک این مطالب بر محور واقعیت نوشته نشدن و اغلب از مطالبی که در وبلاگ‌هایی دیگه نوشته می‌شه اقتباس شدن.

این طرز تفکر در بین افراد وجود داره که اگر یک آموزگار بازاریابی معروف گفت که استراتژی لینکدین کارسازه، حرفش به مثابه‌ی طلاست! خب این روش درست نیست. اگر یک دلیل می‌خواید که در کار آموزگاران بازاریابی شک کنین، به یاد داشته باشین کسانی که واقعا بازاریابی رو بلد هستن، هیچوقت خودشون رو با عناوینی مثل استاد یا… خطاب نمی‌کنن.

در پایین استراتژی‌هایی که هیچوقت برای من کارساز نبودن و شاید برای شما هم نباشن رو لیست کردم. تمرکز روی چنین مواردی فقط هدر دادن وقته. پس هیچوقت سعی نکنین روی چنین مواردی سرمایه‌گذاری کنین.

۱. ارسال پست در گروه‌های لینکدین

خیلی‌ها بر این باور هستن که اگر می‌خواین در لینکدین پیشرفت کنین، به گروه‌های متعدد ملحق بشین و کار یا استارت‌آپتون رو به اشتراک بگذارین. افراد با شما تعامل می‌کنن و به شما سر می‌زنن. اما حقیقت اینه اغلب افراد حاضر در این گروه‌ها، هیچ فرقی با ربات یا ماشین‌های خودکار فروش کالا ندارن. در واقع اونها بیشتر شبیه ماشین رفتار می‌کنن تا انسان. چون اونها قطعا یک گروهی رو نمی‌خوان که یکسری اسپمر که هیچ علاقه‌ای هم به تعامل ندارن، درش حضور دارن.

امتحانش کنین! شگفت‌زده می‌شین که چقدر سریع از حضور در همه‌ی گروه‌ها منع شدین و شهرت‌تون به فنا رفته. اگر این حقیقت که افرادی هم ممکنه از این روش به موفقیت برسن رو کنار بگذاریم، اما آیا واقعا خودتون می‌خواین یک اسپمر باشین که بدون اینکه کوچکترین ارزش افزوده‌ای ایجاد کنه، فقط برای افراد اسپم می‌فرسته؟ امیدوارم که نباشین!

۲. پیام خودکار در توییتر

این دیگه آخر دیوونگیه!! وقتی به یاد زمانی می‌افتم که ۱۰۰ متخصص بازاریابی رو در توییتر فالو کردم و از اون ۱۰۰ نفر، ۶۰ درصدشون از ارسال‌کننده‌های پیام خودکار مستقیم استفاده می‌کردن، واقعا حالم بد می‌شه. در پیام‌هایی که می‌فرستادن فقط نوشته شده بود “ممنون برای اینکه فالو کردی”.

مشکل اصلی با پیام‌های خودکار اینه که این پیام‌ها جایگزین چهره‌ی اصلی کسی می‌شن که من انتظار دیدنش رو دارم. چنین پیام‌های فاقد شخصیتی اسپم هستن و همچنین شخصی که می‌خواین باهاش تعامل کنین رو یک شخص بی ملاحظه معرفی می‌کنن. در واقع جذابیت چنین پیام‌هایی فقط برای شخص ارسال کننده‌ست.

۳. #هشتگ #تگ‌کردن #همه‌چیز

اغلب افراد کارهایی مثل هشتگ زدن یا تگ‌کردن رو با بی دقتی انجام می‌دن. اونها پروفایل‌شون رو در توییتر هشتگ می‌کنن و یه جورایی مطمئن که شما می‌دونین که مثلا اونها #موسس یک #استارت‌آپ هستن. من هیچ ایده‌ای ندارم که اونها بعد از اینکار، انتظار چه چیزی رو دارن. در واقع من مطمئن نیستم که چنین افرادی حتی مفهوم هشتگ رو درک کرده باشن.

من قبلا زیاد از هشتگ استفاده می‌کردم، تا اینکه فهمیدم که هشتگ کمک چندانی به بازاریابی من نمی‌کنه و در حقیقت هشتگ من رو به یک کودک نوپا شبیه می‌کرد. استفاده از هشتگ هرچند وقت یکبار خیلی هم خوبه؛ اما اگر در استفاده ازش زیاده‌روی کنین، اعتبارتون رو از بین می‌بره. چیزی که من به سختی بهش رسیدم.

۴. ترفند «تو رو منشن کردم، لطفا این رو به اشتراک بگذار»

حتما تا به حال به این موارد برخورد کردین که افرادی بعد از نگارش یک توییت یا پست وبلاگی، افراد تاثیرگذار یا استارت‌آپ‌ها رو منشن می‌کنن، به این امید که اونها این توییت یا مطلب رو ریتوییت کنن. تجربم به من می‌گه که افراد اغلب تمایلی به این کار ندارن. اگر بخوام بهتر بگم اونها این کار رو دوست ندارن. چون میدونن که این کار درست نیست.

اونها ممکنه احساس کنن که از این طریق مجبور به فالو شدن (این روش از نظر فنی برای من تاحدودی کارساز بود) اما با این کار شما از ابتدا به شهرت‌تون لطمه می‌زنین. من به ندرت تونستم از این روش یک رابطه‌ی بلندمدت رو با یک شخص ایجاد کنم. اونها هیچ احترامی برای من قائل نیستن.

خب، چه چیز کارسازه؟

شخصی باشین و ارزش ایجاد کنین. اینها قوانین من هستن. من هیچوقت هیچ‌کاری رو شروع نمی‌کنم مگراینکه قبل از خودم بپرسم آیا دارم با مخاطب هدفم مثل یک شماره برخورد می‌کنم یا یک شخص واقعی. یعنی اینکه هیچوقت پیام اسپم ارسال نمی‌کنم وهمیشه از خودم می‌پرسم که آیا خودم تمایل دارم چنین پیام‌هایی رو دریافت کنم یا نه.

همچنین من هیچوقت کاری رو انجام نمی‌دم که باور نداشته باشم ارزشی رو به زندگی افراد اضافه می‌کنه. چون نمی‌خوام در دنیای بی‌انتهای مارکتینگ و ترفند‌های رشد که هیچ‌کس تمایلی به ایجاد تمایز نداره گم باشم.