چطور به کارهایی که دلتون می خواد انجام بدین، نه بگین
همه ما این نصیحت رو شنیدیم: «اگه میخواین بازدهی بیشتری داشته باشین، از لذت تماشای تلویزیون و استفاده از فیسبوک دست بکشین، اینجوری به طرز معجزهآسایی پنج تا ده ساعت در هفته از وقتتون رو زنده میکنین.» البته این حرف به درد آدمهای حرفهای که خیلی کار میکنن و برنامه شلوغی دارند، نمیخوره.
ما همین الان هم بخش زیادی از این زمانها رو از برنامهی خودمون حذف کردیم: وقتی داریم ظرف میشوریم کتابهای صوتی گوش میدیم، وقتی تو صف خرید منتظریم به ایمیلهامون جواب میدیم، و پشت فرمون در راه برگشت از کار، پیغام صوتی میذاریم. چیز زیادی از گوشه و کنار روزهامون نمیمونه که بخوایم بچلونیم.
پس اگه واقعا بخوایم بازدهی رو بیشتر کنیم ، فقط یه راه حل باقی میمونه که البته آسان نیست. ما باید یاد بگیریم که چه جوری به چیزهای خوب نه بگیم.
نه گفتن به یه نفر که امیدوارانه از شما انتظار داره، میتونه چالش برانگیز باشه. اما این کار وقتی که پیشنهاد خیلی دلچسبی نیست، سادهتر میشه: مثل یه سخنرانی رایگان در بوفالو در ماه فوریه، یا یه فنجان لاته در مقابل جواب دادن به پرسشها برای یک ساعت طاقتفرسا. نه گفتن به موقعیتهای خوبی که دوست داری انجامشون بدی فوقالعاده سخته… البته به جزاین واقعیت که آنها اولویتهایی نیستند که شما تعیین کردین.
من اخیرا مجبور شدم ایمیلی بنویسم که اصلاً دلم نمیخواست. قرار یه سخنرانی در گرند کایمن رو رد کردم که توسط یک دوست قدیمی به من پیشنهاد شده بود. من در گذشته بدون شک این کار رو قبول میکردم. «جزایر کاراییب + پول + دوست» عواملی هستند که قبلاً نمیتونستم در برابرشون مقاومت کنم. ولی من نه گفتم، و از این کار خوشحالم، چون زمان بیشتری به دست آوردم تا به دنبال اهداف بلندمدت و معناداری که برای خودم مشخص کردم برم. این شاید یه مثال خاص باشه، ولی حدس میزنم که شما هم با جریان دائمی از اتفاقهای خوب روبه رو شده باشین و زمان کافی نداشتین که به همه آنها، یا حداقل بیشترشون، پاسخ مثبت بدین. توضیح میدم که چطور میتونین قدرت نه گفتن پیدا کنین، و چه سوالهایی میتونین از خودتون بپرسین تا متمرکز باقی بمونین.
بالاترین اولویتهای حرفهای شما چه چیزهایی هستن؟
هیجان انگیزه که سوار فرصتهای جدیدی بشین که پیش روی شما هستن، ولی نه به قیمت برنامهای که برای خودتون ریختین. دو یا سه هدف اصلی که امسال برای خود مشخص کردین چه چیزایی هستن؟ هدفهای امسال من تحقیق و نوشتن یک کتاب تازه، ارائه یک دوره آنلاین و کسب در آمد از طریق سخنرانی و مشاوره هستن. (مبلغی که در سفر جزیره به من پرداخت میشد بسیار کمتر از نرخ معمولی من بود — بنابراین همان قدر که میتونست سرگرم کننده باشه، زمانی که برای رسیدن به دو هدف اولم کنار گذاشته بودم رو از من میگرفت.)
برای تعیین اولویتها و اهداف، خوندن مقالههای زیر هم میتونه مفید باشه:
کاری که قبول میکنید دقیقاً چه تعهداتی را به دنبال داره؟
سخت نیست روی قسمت «درخشان» پیشنهاد تمرکز کنیم، حتی اگه تنها نکته خوبش افتخار کردن به خودتون باشه به این خاطر که به کاری دعوت شدین. اما در نهایت می بینین که علاوه بر تعهد به انجام کار موارد دیگری هم وسط میان، آیا از قبل باید برنامه ریزی کنین یا چیزی آماده کنین؟ سفر چقدر طول میکشه؟ آیا قراره برای پیگیری با شما تماس بگیرن؟ فکر کردن به این موضوعات بازدهی سرمایهگذاری یا فقدان اون رو روشن میکنه .
قبل از اینکه به دعوت پاسخ مثبت بدین، مطمئن بشین که همه جوانب این موقعیت رو در نظر گرفتین. به عنوان مثال موافقت کردن با ارائه یه وبینار ممکنه کاری یک ساعته به نظر بیاد ولی در حقیقت غالباً این کار شامل آماده کردن اسلایدهای ارائه، ویرایش اونها بر اساس بازخوردها، تماسهای تلفنی با مسئولین مربوطه برای هماهنگی و اطمینان از شرایط فنی از چند روز قبله، که در نهایت چندین ساعت کار اضافه «پنهان» خواهد شد.
هزینهٔ این فرصت چقدره؟
اخیراً یکی از شاگردان کوچینگام برام تعریف کرد پیشنهادی برای یه سخنرانی عامالمنفعه رو پذیرفته چون اون روز برنامه دیگهای نداشته، و کمی بعد مجبور شده دعوت به یه سخنرانی دیگه برای همون تاریخ رو که در ازای پول بوده رد کنه و چقدر این اتفاق باعث رنجش خاطرش شده. باید در نظر داشت که نه گفتن شما رو آماده موقعیتهای دیگهای میکنه که پرداخت بیشتری داره، روابطی همونقدر جالب یا بهتر میسازه یا بیشتر در راستای هدفهایی هست که برای امسال در نظر گرفتین. حتی اگه هیچ پیشنهاد دیگهای سر راهتون قرار نگرفت، از زمانی که برای کار کردن روی اولویتهاتون لازم دارین محافظت کردین.
هزینه فیزیکی و احساسی اون چقدره؟
در نهایت پول و همترازی با هدفهای حرفهای تنها دلایلی نیستن که به یه موقعیتِ به ظاهر خوب، نه بگید. بلکه این هم مهمه که مراقب سلامت خودتون باشین— چیزی که به آسونی ازش چشمپوشی میشه. من در سال ۲۰۱۵، ۷۴ سخنرانی در ۴ کشور مختلف داشتم. بعد از اینکه توی راه برگشت از یکی از سفرهای بینالمللی به آنفولانزای سختی مبتلا شدم، با خودم عهد کردم که در انتخابهام دقیقتر و حساستر باشم. اگه سخنرانی همراه هدفهای استراتژیکم یا قیمت کارم نباشه، باید اون رو رد کنم. متوجه شدم این تنها راهیه که میتونم خودم رو برای حضور در دعوتهای مناسب آماده نگه دارم.
نتیجهگیری
همه ما روی کاغذ اهمیت تمرکز داشتن رو درک میکنیم. میدونیم که اگه برنامهریزی درستی روی زمان خودمون نداشته باشیم، نمیتونیم به رسیدن به برنامهها و اهداف بلندمدت امیدوار باشیم. در عین حال نه گفتن به فرصتهای خوب ناخوشاینده. در حقیقت بیشتر افراد قادر به انجام این کار نیستن، پس تعهدات بسیاری رو قبول میکنن، خودشون رو خسته میکنن و در نهایت سرخورده میشن. خیلی از ما با قبول کردن تقریباً همه پیشنهادها در ابتدای زندگی حرفهای خودمون به موفقیت رسیدیم. اما اگه یاد بگیریم نه بگیم، قدرت بسیاری کسب خواهیم کرد. فقط از این راه به درجهای از تمرکز و بهروری میرسین که بتونین بهترین بشین.
منبع: Harvard Business Review